کتاب لیر شاه ادبیات کلاسیک جهان نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه جواد پیمان, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات انگلیسی, ادبیات کلاسیک جهان, نمایشنامه نویسی
شکسپیر بزرگترین شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی است، از آنجا که درطول زمان، زبان انگلیسی دچار تغییرات فراوانی شده آقا و خانم لمب کوشیدند تا با بازنویسی قصه گونه ی نمایشنامه های شکسپیر، آنها را برای مردم این زمان قابل فهم کنند. نویسنده در داستان هایش بیشتر به خصوصیات عالی و برخورد و مقابله با دنائت می پردازد. کتاب پیش رو روایتی است از زندگی پادشاهی مهربان و باگذشت به نام لیر، روایتی با فراز و نشیب هایی عبرت آموز و زیبا و البته رنج آور، بی وفایی ها و تملق هایی که زندگی او را دچار تزلزل می کند.
گزیده ای از کتاب
لیرشاه گمان کرد که سخنان صریح و بی پرده دخترش ریشه در تکبر و خودخواهی او دارد حال آنکه کردلیا پدرش را بیش از آنچه خواهرانش چاپلوسانه و به دروغ بر زبان جاری کرده بودند،دوست داشت، چون دوستی او صادقانه بود. اما کردلیا وقتی پاداش گزافی را که آنها در قبال دروغ های خود به دست آورده بودند، مشاهده کرد، با خود گفت: بهتر است بیش از این سخن نگویم و بر دوست داشتن اصرار نکنم تا پدر گمان نبرد که علاقه من آمیخته به حرص و طمع است و فقط به قصد پاداش بر دوستی او تظاهر می کنم…
کتاب لیر شاه ادبیات کلاسیک جهان نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه جواد پیمان, توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات انگلیسی, ادبیات کلاسیک جهان, نمایشنامه نویسی
شکسپیر بزرگترین شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی است، از آنجا که درطول زمان، زبان انگلیسی دچار تغییرات فراوانی شده آقا و خانم لمب کوشیدند تا با بازنویسی قصه گونه ی نمایشنامه های شکسپیر، آنها را برای مردم این زمان قابل فهم کنند. نویسنده در داستان هایش بیشتر به خصوصیات عالی و برخورد و مقابله با دنائت می پردازد. کتاب پیش رو روایتی است از زندگی پادشاهی مهربان و باگذشت به نام لیر، روایتی با فراز و نشیب هایی عبرت آموز و زیبا و البته رنج آور، بی وفایی ها و تملق هایی که زندگی او را دچار تزلزل می کند.
گزیده ای از کتاب
لیرشاه گمان کرد که سخنان صریح و بی پرده دخترش ریشه در تکبر و خودخواهی او دارد حال آنکه کردلیا پدرش را بیش از آنچه خواهرانش چاپلوسانه و به دروغ بر زبان جاری کرده بودند،دوست داشت، چون دوستی او صادقانه بود. اما کردلیا وقتی پاداش گزافی را که آنها در قبال دروغ های خود به دست آورده بودند، مشاهده کرد، با خود گفت: بهتر است بیش از این سخن نگویم و بر دوست داشتن اصرار نکنم تا پدر گمان نبرد که علاقه من آمیخته به حرص و طمع است و فقط به قصد پاداش بر دوستی او تظاهر می کنم…