کتاب غزلواره ها نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه امید طبیب زاده، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل داستان، رمان، شعر می باشد.
شکسپیر را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ میدانند. از آثار او صدها بار اقتباس شده است و هر کسی حتی اگر آنها را نخوانده باشد، قطعاً داستانشان را میداند. اگر هم به طور کامل از آنها باخبر نباشد، دستکم جملهی معروف «بودن یا نبودن؛ مسئله این است» را شنیده است. البته نمایشنامه تنها زمینهی فعالیت شکسپیر نبود. از او اشعار دلنشین و زیبایی با نام غزلواره باقی مانده است. شش غزلواره از مجموع صدوپنجاهوچهار غزلوارهی او برای نمایشنامههایش سروده شدهاند. غزلوارههای او در زمان انتشار با استقبال خوبی از سوی مردم روبهرو شد. او در شعرش مفاهیمی مانند جاودانگی (در ادبیات یا از طریق فرزندان)، اشتیاق و خواستن، حسادت، زیبایی و عشق در حالت رادیکال را بررسی میکند. عشق در غزلوارههای شکسپیر کاملاً زمینی است.
از زندگی شکسپیر اطلاعات زیادی در دست نیست و تاریخدانان نمیدانند که آیا این غزلوارهها از وقایع حقیقی الهام گرفته شدهاند یاً صرفا اشعاری خیالیاند. برخی از این اشعار به هم متصلاند و شکوهی مردی جوان از عشق را بیان میکنند. شکسپیر در نخستین صفحهی اولین نسخهی چاپی غزلوارههایش، اشعارش را به آقای دابلیو. اچ. تقدیم کرده است. هیچگونه شاهد تاریخی وجود ندارد که نشان دهد آقای دابلیو. اچ. کیست و آیا اصلاً وجود خارجی داشته است یا نه. برخی از تاریخدانان حدس میزنند که آقای دبلیو. اچ و مردی که در اشعار شکسپیر از عشقش نالان است، ویلیام هربرت، سومین ارل پومبروک باشد. البته این نظر قطعی نیست و هویت واقعی کسی که این اشعار تقدیمش شده تا ابد در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.