کتاب سایه ی باد نوشته کارلوس روئیت ثافون ترجمه علی صنعوی توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان از تابستان سال ۱۹۴۵ آغاز می شود. روزگاری پس از پایان مصیبت های جنگ داخلی اسپانیا، روزگار پایانی قحطی و بیم از شعله های جنگ جهانی دوم و روزگار آغازین وحشت و خفقان بزرگ مردم اسپانیا زیر سیطرۀ چکمه های دیکتاتوری نظامی ژنرال فرانکو. شخصیت اصلی و راوی داستان کودکیست ده ساله به نام دانیل سمپره، فرزند یک کتاب فروش که تخصص و شهرتی ویژه در خرید و فروش کتاب های دست دوم دارد. دانیل مادر خود را در چهار سالگی از دست داده و این فقدان، خلاءای عظیم در ذهن خردسال او به وجود آورده و از او کودک درونگرایی ساخته که صمیمی ترین دوستانش پس از توماس آگوئیلار همکلاسی اش شخصیت های خیالی کتاب های مغازۀ پدرش هستند. همه چیز از سپیدۀ صبحی آغاز می شود که دانیل با هراس از خواب بیدار می شود و فریاد می زند که چهرۀ مادرش را دیگر به خاطر نمی آورد.
پدرش با شتاب خود را به او می رساند و می گوید که اگر آرام باشد رازی عجیب را در دل شهر بارسلون برای او فاش می سازد و سپس در همان روشنایی نیم بند سپیده دم، دانیل را از کوچه پس کوچه های کهن شهر قدیم بارسلون عبور می دهد و به کاخی عظیم و اسرار آمیز راهنمایی می کند که تنها تعدادی از کتاب فروشان قدیمی شهر از وجود آن آگاهند. فضایی که آن را گورستان کتاب های فراموش شده می نامند. فضایی عظیم با هزارتویی از قفسه های کتاب که درون آن ها از هر مجلدی که در جهان نایاب می شود یا از بین می رود نسخه ای یافت می شود. پدر دانیل می گوید که هیچ کس نمی داند این مکان کی و چگونه ساخته شده و خودش هم نخستین بار در ده سالگی همراه با پدرش به آنجا قدم گذاشته اما مطابق رسم معمول هر شخصی که برای نخستین بار قدم به آن مکان می گذارد می تواند کتابی را از دل قفسه ها انتخاب کند و از آن زمان به بعد وظیفۀ نگهداری و حفظ آن کتاب بر عهدۀ همان شخص است. به این ترتیب دانیل نیز قدم به درون هزارتوی کتابخانه می گذارد و از دل قفسه ها کتابی را انتخاب می کند که داستان آن با سرنوشت زندگی خود او پیوند می خورد. کتابی به نام سایۀ باد نوشتۀ خولین کاراکس. او تمام شب بعد را بی آنکه پلک بر هم بگذارد به خواندن این رمان می پردازد. کتابی که هیچ سنخیتی با سن و سال او ندارد اما فضای عجیب آن چنان تأثیر شگرفی بر روح و روان او دارد که تصمیم می گیرد بلافاصله دیگر کتاب های آن نویسنده را هم بیابد و خواندنشان را آغاز کند.
کتاب سایه ی باد نوشته کارلوس روئیت ثافون ترجمه علی صنعوی توسط انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان از تابستان سال ۱۹۴۵ آغاز می شود. روزگاری پس از پایان مصیبت های جنگ داخلی اسپانیا، روزگار پایانی قحطی و بیم از شعله های جنگ جهانی دوم و روزگار آغازین وحشت و خفقان بزرگ مردم اسپانیا زیر سیطرۀ چکمه های دیکتاتوری نظامی ژنرال فرانکو. شخصیت اصلی و راوی داستان کودکیست ده ساله به نام دانیل سمپره، فرزند یک کتاب فروش که تخصص و شهرتی ویژه در خرید و فروش کتاب های دست دوم دارد. دانیل مادر خود را در چهار سالگی از دست داده و این فقدان، خلاءای عظیم در ذهن خردسال او به وجود آورده و از او کودک درونگرایی ساخته که صمیمی ترین دوستانش پس از توماس آگوئیلار همکلاسی اش شخصیت های خیالی کتاب های مغازۀ پدرش هستند. همه چیز از سپیدۀ صبحی آغاز می شود که دانیل با هراس از خواب بیدار می شود و فریاد می زند که چهرۀ مادرش را دیگر به خاطر نمی آورد.
پدرش با شتاب خود را به او می رساند و می گوید که اگر آرام باشد رازی عجیب را در دل شهر بارسلون برای او فاش می سازد و سپس در همان روشنایی نیم بند سپیده دم، دانیل را از کوچه پس کوچه های کهن شهر قدیم بارسلون عبور می دهد و به کاخی عظیم و اسرار آمیز راهنمایی می کند که تنها تعدادی از کتاب فروشان قدیمی شهر از وجود آن آگاهند. فضایی که آن را گورستان کتاب های فراموش شده می نامند. فضایی عظیم با هزارتویی از قفسه های کتاب که درون آن ها از هر مجلدی که در جهان نایاب می شود یا از بین می رود نسخه ای یافت می شود. پدر دانیل می گوید که هیچ کس نمی داند این مکان کی و چگونه ساخته شده و خودش هم نخستین بار در ده سالگی همراه با پدرش به آنجا قدم گذاشته اما مطابق رسم معمول هر شخصی که برای نخستین بار قدم به آن مکان می گذارد می تواند کتابی را از دل قفسه ها انتخاب کند و از آن زمان به بعد وظیفۀ نگهداری و حفظ آن کتاب بر عهدۀ همان شخص است. به این ترتیب دانیل نیز قدم به درون هزارتوی کتابخانه می گذارد و از دل قفسه ها کتابی را انتخاب می کند که داستان آن با سرنوشت زندگی خود او پیوند می خورد. کتابی به نام سایۀ باد نوشتۀ خولین کاراکس. او تمام شب بعد را بی آنکه پلک بر هم بگذارد به خواندن این رمان می پردازد. کتابی که هیچ سنخیتی با سن و سال او ندارد اما فضای عجیب آن چنان تأثیر شگرفی بر روح و روان او دارد که تصمیم می گیرد بلافاصله دیگر کتاب های آن نویسنده را هم بیابد و خواندنشان را آغاز کند.