کتاب پری دردسر ساز نوشته سندی تاکسویگ با ترجمه فریبا نباتی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«پری دردسرساز» از مجموعهی «قصههای دبستانی برای دخترها» به قلم سندی تاکسویگ برای کودکان منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهای مختلفی است که شخصیت اول همگی، دختر هستند. این قصهها به کودکان نوآموز و نوخوان فرصت میدهد که علاوه بر تقویت توانایی خواندن، اوقات سرگرمکنندهای داشته باشند. قصههایی مناسب برای دخترهای دبستانی که در طی آنها با ماجراجوییهای جالب و خندهداری روبرو میشوند. فریبا نباتی، مترجم خوب ادبیات کودک، این کتاب را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است.
وقتی اولین دندان جسیكا میافتد، مادربزرگ داستان پری كوچكی را میگوید كه در اولین مأموریتش به جای اینكه دندان مادربزرگ را به سرزمین پریها ببرد، خود مادربزرگ را میبرد و این كار برای اهالی سرزمین پریها، مادربزرگ و پری دردسرهای زیادی ایجاد میكند…
گزیدهای از کتاب «پری دردسرساز»:
اگر مادربزرگ جسیکا را میدیدی، خیلی زود میفهمیدی که مثل مادربزرگهای دیگر نیست. او نه دامن میپوشید و نه پیراهن گلدار، حتی یک جفت کفش پاشنه بلند هم نداشت.
یک روز جسیکا به خانهی مادربزرگ رفت تا خبر تازهای به او بدهد. مادربزرگ، آن روز هم مثل روزهای دیگر، لباس عجیب و غریبی پوشیده بود و توی آشپزخانه ایستاده بود. ظرف میشست؟ نه؛ غذا میپخت؟ نه؛ ورزش میکرد.
آن روز، تعطیل بود و مادربزرگ داشت مثل همهی روزهای تعطیل ورزش میکرد. جسیکا به آشپزخانه دوید و هیجانزده گفت: «بالاخره افتاد!»
مادربزرگ گفت: «وای، چقدر عالی!» بعد دور خودش چرخی زد و گفت: «چی افتاد؟»
جسیکا با یک لبخند بزرگ، دندانهایش را نشان داد. وسط ردیف دندانهای سفیدش یک سوراخ دیده میشد.
دندانم؛ بالاخره افتاد!
و دست توی جیبش کرد و یک دستمال کوچک تا شده از آن بیرون آورد؛ تای دستمال را باز کرد و اولین دندان شیریاش را که افتاده بود، نشان داد. دندانی که تا صبح همان روز به جسیکا کمک میکرد تا یک سیب قرمز آبدار خوشمزه را گاز بزند.
کتاب پری دردسر ساز نوشته سندی تاکسویگ با ترجمه فریبا نباتی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«پری دردسرساز» از مجموعهی «قصههای دبستانی برای دخترها» به قلم سندی تاکسویگ برای کودکان منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهای مختلفی است که شخصیت اول همگی، دختر هستند. این قصهها به کودکان نوآموز و نوخوان فرصت میدهد که علاوه بر تقویت توانایی خواندن، اوقات سرگرمکنندهای داشته باشند. قصههایی مناسب برای دخترهای دبستانی که در طی آنها با ماجراجوییهای جالب و خندهداری روبرو میشوند. فریبا نباتی، مترجم خوب ادبیات کودک، این کتاب را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است.
وقتی اولین دندان جسیكا میافتد، مادربزرگ داستان پری كوچكی را میگوید كه در اولین مأموریتش به جای اینكه دندان مادربزرگ را به سرزمین پریها ببرد، خود مادربزرگ را میبرد و این كار برای اهالی سرزمین پریها، مادربزرگ و پری دردسرهای زیادی ایجاد میكند…
گزیدهای از کتاب «پری دردسرساز»:
اگر مادربزرگ جسیکا را میدیدی، خیلی زود میفهمیدی که مثل مادربزرگهای دیگر نیست. او نه دامن میپوشید و نه پیراهن گلدار، حتی یک جفت کفش پاشنه بلند هم نداشت.
یک روز جسیکا به خانهی مادربزرگ رفت تا خبر تازهای به او بدهد. مادربزرگ، آن روز هم مثل روزهای دیگر، لباس عجیب و غریبی پوشیده بود و توی آشپزخانه ایستاده بود. ظرف میشست؟ نه؛ غذا میپخت؟ نه؛ ورزش میکرد.
آن روز، تعطیل بود و مادربزرگ داشت مثل همهی روزهای تعطیل ورزش میکرد. جسیکا به آشپزخانه دوید و هیجانزده گفت: «بالاخره افتاد!»
مادربزرگ گفت: «وای، چقدر عالی!» بعد دور خودش چرخی زد و گفت: «چی افتاد؟»
جسیکا با یک لبخند بزرگ، دندانهایش را نشان داد. وسط ردیف دندانهای سفیدش یک سوراخ دیده میشد.
دندانم؛ بالاخره افتاد!
و دست توی جیبش کرد و یک دستمال کوچک تا شده از آن بیرون آورد؛ تای دستمال را باز کرد و اولین دندان شیریاش را که افتاده بود، نشان داد. دندانی که تا صبح همان روز به جسیکا کمک میکرد تا یک سیب قرمز آبدار خوشمزه را گاز بزند.