کتاب دروغگویی روی مبل

کتاب دروغگویی روی مبل نوشته اروین یالوم ترجمه حسین کاظمی یزدی توسط انتشارات صبح صادق به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: رمان، ادبیات داستانی، داستان های روانشناختی

ارنست روان درمان­گری بود که به کارش عشق می­ورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصی­ترین اتاق­های زندگی­شان دعوت می­کردند؛ و او هر روز آن­ها را تسلی می­داد، تیمارشان می­کرد و ناامیدی را از آن­ها دور می­کرد...کسی که به کارش عشق می­ورزد، خوش­شانس است. ارنست احساس خوش شانسی می­کرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی؛ او احساس خوش­بختی می­کرد...بعضی از صبح­ها، از پنجره­ی مطبش...به آسمان مه آلود نگاه می­کرد و با خود تصور می­کرد که اسلافش در روان­درمانی در افق منتظر ایستاده­اند...در بالاترین سطح و دورتر از بقیه، نیاکانی ایستاده بودند که پیگرهای آسمانی­شان به سختی روایت می­شد: عیسی مسیح، بودا و سقراط. پایین­تر از آن­ها و کمی نزدیک­تر، پیشروان بزرگ بودند که چهره­هایشان کمی متمایز بود: نیچه، کیرکگور، فروید و یونگ، و از آن­ها نزدیک­تر پدربزرگ­های روان­درمانی: آدلر، هورنی، سالیوان، فروم و چهره­ی شیرین و خندان شاندور فرنتزی

بخشی از متن کتاب

ارنست با چاپاستیک‌ها‌یش تیغ‌های ماهی کبابی ترش و شیرینش را جدا می‌کرد که پل به او گفت: «خوب! این تحلیلگر دو تا بیمار داره که اتفاقا با هم دوستای صمیمی هستن... گوش میدی؟» ارنست جلسه‌ی کتابخوانی‌ای در ساکرامنتو داشت و پل هم برای دیدن او با ماشین به آن جا رفته بود. آن‌ها دو طرف میزی در گوشه‌ی بیسترویی چینی نشسته بودند، رستورانی با اردک‌ها و مرغ‌های کاراملی کبابی. ارنست لباس فرم جلسات کتابخوانی‌اش را پوشیده بود: یک ژاکت ابریشمی آبی که از زیرش یقه‌اسکی‌ای نخی پوشیده بود. «معلومه که دارم گوش میدم. تو فکر می‌کنی من در آن واحد نمی‌تونم گوش بدم و بخورم؟ دو دوست صمیمی در جلسات روانکاویشون یک تحلیلگر داشتند...»

پل ادامه داد: «و یه روز بعد از بازی تنیس یادداشت‌هایی رو که در مورد تحلیلگرشون نوشته بودن، با هم مقایسه می‌کنن. اونا که از ژست همه‌ چیزدانی تحلیلگرشون عصبانی شده بودن، برای خودشون یه تفریحی درست می‌کنن: دو دوست توافق می‌کنن که یک رؤیای مشترک رو برای تحلیلگرشون تعریف کنن. بنابراین، روز بعد یکی از اونا ساعت هشت رؤیایی رو تعریف می‌کنه و اون یکی هم ساعت یازده همون رؤیا رو تعریف می‌کنه. تحلیلگر مثل همیشه با آرامش میگه "جالب نیست؟ امروز این سومین باره که این رؤیا رو می‌شنوم!"»

ارنست طوری قاه قاه خندید که نزدیک بود لقمه در گلویش بپرد. «داستان خوبیه. ولی در مورد چیه؟»، «خوب در مورد این واقعیته که این فقط درمانگرا نیستن که خودشون رو مخفی می‌کنن. خیلی از بیمارا وقتی داشتن روی مبل روانکاوی دروغ می‌گفتن، مچشون گرفته شده. در مورد اون بیماری که چند سال پیش می‌اومد پیشم چیزی بهت گفتم؟ همونی که در آن واحد پیش دو تا درمانگر می‌رفت، بدون این که هیچ کدوم از درمانگرا این قضیه رو بدونن.»

«انگیزهش چی بوده؟»

«یه جور پیروزی ناشی از کینه‌توزی. اون نظر هر دو درمانگرو با هم مقایسه می‌کرد و توی دلش اونا رو مسخره می‌کرد؛ چون اون دو تا تفسیر که کاملا با هم مخالف بودن، به یه اندازه نامعقول هم بودن.»

ارنست گفت: «پیروزی! یادته استاد وایتهورنِ پیر اسم همچین پیروزی‌ای رو چی می‌ذاشت؟»

«برد بدتر از باخت!»

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
254,500 تومان
توضیحات

کتاب دروغگویی روی مبل نوشته اروین یالوم ترجمه حسین کاظمی یزدی توسط انتشارات صبح صادق به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: رمان، ادبیات داستانی، داستان های روانشناختی

ارنست روان درمان­گری بود که به کارش عشق می­ورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصی­ترین اتاق­های زندگی­شان دعوت می­کردند؛ و او هر روز آن­ها را تسلی می­داد، تیمارشان می­کرد و ناامیدی را از آن­ها دور می­کرد...کسی که به کارش عشق می­ورزد، خوش­شانس است. ارنست احساس خوش شانسی می­کرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی؛ او احساس خوش­بختی می­کرد...بعضی از صبح­ها، از پنجره­ی مطبش...به آسمان مه آلود نگاه می­کرد و با خود تصور می­کرد که اسلافش در روان­درمانی در افق منتظر ایستاده­اند...در بالاترین سطح و دورتر از بقیه، نیاکانی ایستاده بودند که پیگرهای آسمانی­شان به سختی روایت می­شد: عیسی مسیح، بودا و سقراط. پایین­تر از آن­ها و کمی نزدیک­تر، پیشروان بزرگ بودند که چهره­هایشان کمی متمایز بود: نیچه، کیرکگور، فروید و یونگ، و از آن­ها نزدیک­تر پدربزرگ­های روان­درمانی: آدلر، هورنی، سالیوان، فروم و چهره­ی شیرین و خندان شاندور فرنتزی

بخشی از متن کتاب

ارنست با چاپاستیک‌ها‌یش تیغ‌های ماهی کبابی ترش و شیرینش را جدا می‌کرد که پل به او گفت: «خوب! این تحلیلگر دو تا بیمار داره که اتفاقا با هم دوستای صمیمی هستن... گوش میدی؟» ارنست جلسه‌ی کتابخوانی‌ای در ساکرامنتو داشت و پل هم برای دیدن او با ماشین به آن جا رفته بود. آن‌ها دو طرف میزی در گوشه‌ی بیسترویی چینی نشسته بودند، رستورانی با اردک‌ها و مرغ‌های کاراملی کبابی. ارنست لباس فرم جلسات کتابخوانی‌اش را پوشیده بود: یک ژاکت ابریشمی آبی که از زیرش یقه‌اسکی‌ای نخی پوشیده بود. «معلومه که دارم گوش میدم. تو فکر می‌کنی من در آن واحد نمی‌تونم گوش بدم و بخورم؟ دو دوست صمیمی در جلسات روانکاویشون یک تحلیلگر داشتند...»

پل ادامه داد: «و یه روز بعد از بازی تنیس یادداشت‌هایی رو که در مورد تحلیلگرشون نوشته بودن، با هم مقایسه می‌کنن. اونا که از ژست همه‌ چیزدانی تحلیلگرشون عصبانی شده بودن، برای خودشون یه تفریحی درست می‌کنن: دو دوست توافق می‌کنن که یک رؤیای مشترک رو برای تحلیلگرشون تعریف کنن. بنابراین، روز بعد یکی از اونا ساعت هشت رؤیایی رو تعریف می‌کنه و اون یکی هم ساعت یازده همون رؤیا رو تعریف می‌کنه. تحلیلگر مثل همیشه با آرامش میگه "جالب نیست؟ امروز این سومین باره که این رؤیا رو می‌شنوم!"»

ارنست طوری قاه قاه خندید که نزدیک بود لقمه در گلویش بپرد. «داستان خوبیه. ولی در مورد چیه؟»، «خوب در مورد این واقعیته که این فقط درمانگرا نیستن که خودشون رو مخفی می‌کنن. خیلی از بیمارا وقتی داشتن روی مبل روانکاوی دروغ می‌گفتن، مچشون گرفته شده. در مورد اون بیماری که چند سال پیش می‌اومد پیشم چیزی بهت گفتم؟ همونی که در آن واحد پیش دو تا درمانگر می‌رفت، بدون این که هیچ کدوم از درمانگرا این قضیه رو بدونن.»

«انگیزهش چی بوده؟»

«یه جور پیروزی ناشی از کینه‌توزی. اون نظر هر دو درمانگرو با هم مقایسه می‌کرد و توی دلش اونا رو مسخره می‌کرد؛ چون اون دو تا تفسیر که کاملا با هم مخالف بودن، به یه اندازه نامعقول هم بودن.»

ارنست گفت: «پیروزی! یادته استاد وایتهورنِ پیر اسم همچین پیروزی‌ای رو چی می‌ذاشت؟»

«برد بدتر از باخت!»

مشخصات
  • ناشر
    صبح صادق
  • نویسنده
    اروین یالوم
  • مترجم
    حسین کاظمی یزدی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    نهم
  • تعداد صفحات
    544
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش