کتاب چگونه کمال گرا نباشیم نوشته استفان گایز ترجمه نرگس محمدی توسط انتشارات شمشاد به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، کمال گرایی، خودشناسی
(راهی جدید ببه سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی)
تا به حال دیدهاید که کسی در کاری شکست بخورد و بلافاصله بهانههایی را که از قبل برای دلیل باختش آماده کرده است، رو کند؟ من قبلاً این کار را کردهام.
اصطلاحی به نام «خودناتوانسازی» وجود دارد که توضیح میدهد چگونه افراد با اراده خود به صورت آشکار و یا ذهنی – اقدام به ناتوانسازی خود میکنند تا اگر موفق نشدند، بهانهای در دست داشته باشند. اگر آشکارا اینچنین کنید، احتمالاً میخواهید در یک مسابقه، فرجهای به کسی بدهید زیرا اگر فرصتی به کسی بدهیم و او ببرد، میتوانید بگویید به این دلیل است که او اول شروع کرد و اگر به لحاظ روانی به کسی فرجهای دهیم، ممکن است مسابقه را از همان نقطه آغاز کنید، به جای اینکه بگویید: «این مسابقه را خواهم برد»، در ذهن خود اینطور فکر خواهید کرد که: «زانویم آسیب دیده و خستهام.» ما این چنین حس میکنیم تا از خودمان محافظت کنیم. خوب هم به نظر میرسد که فرصت برد داشته باشیم اما اگر تلاشمان نتیجه نداد، بگوییم: «خُب ... زانویم درد داشت». اگر بخواهیم تمام عواقب کاری را بپذیریم، ریسک بالاتری دارد.
خودناتوانسازی از این جهت که به فرد امکان میدهد ستارهای در کنار شکستهایش بگذارد، یکی از خصوصیات کمالگرایی محسوب میشود. اما مانعی برای شکست نیز هست، به جای آنکه بکوشد در بازی زندگی ببرد، میکوشد تا با احتیاط کامل بازی کند. تیمهای فوتبال بیشماری را دیدهام در زمان یک چهارم آخر بازی، فقط به این دلیل که محتاطانه بازی کردهاند، اجازه دادهاند که تیم مقابل حمله کند و در نتیجه بازی را باختهاند. قطعاً، بعضی تیمها نیز با بازی محتاطانه بردهاند. همان طور که بعضی افراد با «خودناتوانسازی» میبرند اما اگر فقط یک بار تیمی را دیده باشید که حاضر نیست فرصتی را از دست بدهد، دیگر نخواهید گفت محتاطانه بازی کردن، بهترین راه است.
کتاب چگونه کمال گرا نباشیم نوشته استفان گایز ترجمه نرگس محمدی توسط انتشارات شمشاد به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، کمال گرایی، خودشناسی
(راهی جدید ببه سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمال گرایی)
تا به حال دیدهاید که کسی در کاری شکست بخورد و بلافاصله بهانههایی را که از قبل برای دلیل باختش آماده کرده است، رو کند؟ من قبلاً این کار را کردهام.
اصطلاحی به نام «خودناتوانسازی» وجود دارد که توضیح میدهد چگونه افراد با اراده خود به صورت آشکار و یا ذهنی – اقدام به ناتوانسازی خود میکنند تا اگر موفق نشدند، بهانهای در دست داشته باشند. اگر آشکارا اینچنین کنید، احتمالاً میخواهید در یک مسابقه، فرجهای به کسی بدهید زیرا اگر فرصتی به کسی بدهیم و او ببرد، میتوانید بگویید به این دلیل است که او اول شروع کرد و اگر به لحاظ روانی به کسی فرجهای دهیم، ممکن است مسابقه را از همان نقطه آغاز کنید، به جای اینکه بگویید: «این مسابقه را خواهم برد»، در ذهن خود اینطور فکر خواهید کرد که: «زانویم آسیب دیده و خستهام.» ما این چنین حس میکنیم تا از خودمان محافظت کنیم. خوب هم به نظر میرسد که فرصت برد داشته باشیم اما اگر تلاشمان نتیجه نداد، بگوییم: «خُب ... زانویم درد داشت». اگر بخواهیم تمام عواقب کاری را بپذیریم، ریسک بالاتری دارد.
خودناتوانسازی از این جهت که به فرد امکان میدهد ستارهای در کنار شکستهایش بگذارد، یکی از خصوصیات کمالگرایی محسوب میشود. اما مانعی برای شکست نیز هست، به جای آنکه بکوشد در بازی زندگی ببرد، میکوشد تا با احتیاط کامل بازی کند. تیمهای فوتبال بیشماری را دیدهام در زمان یک چهارم آخر بازی، فقط به این دلیل که محتاطانه بازی کردهاند، اجازه دادهاند که تیم مقابل حمله کند و در نتیجه بازی را باختهاند. قطعاً، بعضی تیمها نیز با بازی محتاطانه بردهاند. همان طور که بعضی افراد با «خودناتوانسازی» میبرند اما اگر فقط یک بار تیمی را دیده باشید که حاضر نیست فرصتی را از دست بدهد، دیگر نخواهید گفت محتاطانه بازی کردن، بهترین راه است.