مدیریت عمومی ویراست سوم نوشته دکتر علی علاقه بند، توسط انتشارات روان با موضوع مدیریت، خدمات اداری, سازماندهی و ساختار سازمان, نقشهای مدیریت به چاپ رسیده است.
زندگی انسانها با هم به طور خود جوش ،اولاً الگویی از روابط اجتماعی ،و دوماً باورها و جهتگیریهای مشترك پدید میآورد كه اصطلاحاً سازمان اجتماعی نامیده میشود. اولی موجب تشكل افرادبه صورت گروه یا جمع بزرگتری میشود و دومی اعضای گروه یا جمع را وحدت میبخشد و رفتار آنها را هدایت میكند و این دو وجه در مفهوم وسیع یعنی جامعه به ترتیب ساختار اجتماعی و فرهنگ نامیده میشود.
سازمان رسمی، سازمانی است كه آگاهانه و از روی طرح و نقشه برای رسیدن به اهداف معینی تشكیل میگردد. اگر تحقق هدف مستلزم كار وفعالیت جمعی باشد، انسانها سازمانی برپا می كنند و مشوقها و امتیازاتی تدارك میبینند تا برای تحقق آن هدف افراد دیگری به آن سازمان بپیوندند.در اینجا برعكس سازمان اجتماعی هدفها ،ساختار روابط میان اعضاو هنجارها و مقررات رفتاری آنان خودجوش نیست بلكه پیشاپیش و آگاهانه طراحی میشوند. سازمانهای دولتی و كارخانهها دانشگاهها و مدارس از آن جملهاند. فعالیت آنها مستلزم استفاده از منابع انسانی ،مادی و مالی است . برای اینكه فعالیت سازمان و كنش اعضای آن در جهت هدفها باشد ، سرپرستی و نظارت ، و هماهنگی و هدایت لازم میآید. مجموعه این وظایف كه رفتار و فعایت سازمانی را در مسیر هدف تنظیم ،تصحیح ،تقویت و راهنمایی میكند ،مدیریت گویند بنابراین مفاهیم سازمان و مدیریت لازم وملزوم یكدیگرند .فعالیت مدیریت در سازمان اتفاق میافتد و سازمانی نیست كه از مدیریت بی نیاز باشد.
مدیریت عمومی ویراست سوم نوشته دکتر علی علاقه بند، توسط انتشارات روان با موضوع مدیریت، خدمات اداری, سازماندهی و ساختار سازمان, نقشهای مدیریت به چاپ رسیده است.
زندگی انسانها با هم به طور خود جوش ،اولاً الگویی از روابط اجتماعی ،و دوماً باورها و جهتگیریهای مشترك پدید میآورد كه اصطلاحاً سازمان اجتماعی نامیده میشود. اولی موجب تشكل افرادبه صورت گروه یا جمع بزرگتری میشود و دومی اعضای گروه یا جمع را وحدت میبخشد و رفتار آنها را هدایت میكند و این دو وجه در مفهوم وسیع یعنی جامعه به ترتیب ساختار اجتماعی و فرهنگ نامیده میشود.
سازمان رسمی، سازمانی است كه آگاهانه و از روی طرح و نقشه برای رسیدن به اهداف معینی تشكیل میگردد. اگر تحقق هدف مستلزم كار وفعالیت جمعی باشد، انسانها سازمانی برپا می كنند و مشوقها و امتیازاتی تدارك میبینند تا برای تحقق آن هدف افراد دیگری به آن سازمان بپیوندند.در اینجا برعكس سازمان اجتماعی هدفها ،ساختار روابط میان اعضاو هنجارها و مقررات رفتاری آنان خودجوش نیست بلكه پیشاپیش و آگاهانه طراحی میشوند. سازمانهای دولتی و كارخانهها دانشگاهها و مدارس از آن جملهاند. فعالیت آنها مستلزم استفاده از منابع انسانی ،مادی و مالی است . برای اینكه فعالیت سازمان و كنش اعضای آن در جهت هدفها باشد ، سرپرستی و نظارت ، و هماهنگی و هدایت لازم میآید. مجموعه این وظایف كه رفتار و فعایت سازمانی را در مسیر هدف تنظیم ،تصحیح ،تقویت و راهنمایی میكند ،مدیریت گویند بنابراین مفاهیم سازمان و مدیریت لازم وملزوم یكدیگرند .فعالیت مدیریت در سازمان اتفاق میافتد و سازمانی نیست كه از مدیریت بی نیاز باشد.