در کتاب «دوتا خفن، خفنتر میشوند آمده است: «مایلز و نایلز حالا که رفیق هم شدهاند، آمادهی شروع یک سال تحصیلی جدید، با حقههای دست اول و بینظیر هستند. اما اتفاق غیرمنتظرهای میافتد. مدیر بارکین بهخاطر عدمتوانایی در تشخیص حقهبازهای مدرسه اخراج میشود و پدرش ـ برتراند بارکین ـ جای او را میگیرد. این موقعیت، ابتدا موقعیت خوبی به نظر میرسد. چون مدیر جدید، از مدیر قبلی هم عنقتر و گند دماغتر است و حقه سوارکردن برای او بیشتر کیف میدهد. اما مایلز و نایلز ناگهان متوجه موضوعی میشوند: برتراند بارکین حقهناپذیر است.» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «مدیر بارکین به خیلی از دستاوردهای مدیریتیش افتخار میکرد، اما به نظر خودش، مهمترین و بهترین تواناییش، تسلطش به فن بلاغت بود که مدیرا عاشقش بودن: سخنرانی قدرتی.» این کتاب منتشر کرده است.
"مایلز" و "نایلز" دو تا خفن معروف، حالا دیگه باهم یه تیم شدن و با خرابکاریها و شیطونیهاشون مدرسهی "یانی ولی" رو بردن رو هوا . در حدی که باعث شدن مدیر "بارکین" بیچاره از مدرسه اخراج بشه و حالا یه مدیر جدید داره میاد؛ یه اخموی لاغر نچسب که حقهها رو خوب بو میکشه و هیچی از زیر دستش در نمیره. دو تا خفن فکر اینجاشو نکرده بودن یعنی دیگه روزای عشق و حال و لباس راحتی و درس نخوندن تعطیل. حقه ها بمونن خاک بخورن؟ هه هه عمرن.یه عالمه نقشههای دست اول واسه شکست دادنِ مدیر جدید تو راهه، شایدم یه همتیمیِ خفن جدید، فقط مواظب باشین از خنده دل درد نگیرین
در کتاب «دوتا خفن، خفنتر میشوند آمده است: «مایلز و نایلز حالا که رفیق هم شدهاند، آمادهی شروع یک سال تحصیلی جدید، با حقههای دست اول و بینظیر هستند. اما اتفاق غیرمنتظرهای میافتد. مدیر بارکین بهخاطر عدمتوانایی در تشخیص حقهبازهای مدرسه اخراج میشود و پدرش ـ برتراند بارکین ـ جای او را میگیرد. این موقعیت، ابتدا موقعیت خوبی به نظر میرسد. چون مدیر جدید، از مدیر قبلی هم عنقتر و گند دماغتر است و حقه سوارکردن برای او بیشتر کیف میدهد. اما مایلز و نایلز ناگهان متوجه موضوعی میشوند: برتراند بارکین حقهناپذیر است.» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «مدیر بارکین به خیلی از دستاوردهای مدیریتیش افتخار میکرد، اما به نظر خودش، مهمترین و بهترین تواناییش، تسلطش به فن بلاغت بود که مدیرا عاشقش بودن: سخنرانی قدرتی.» این کتاب منتشر کرده است.
"مایلز" و "نایلز" دو تا خفن معروف، حالا دیگه باهم یه تیم شدن و با خرابکاریها و شیطونیهاشون مدرسهی "یانی ولی" رو بردن رو هوا . در حدی که باعث شدن مدیر "بارکین" بیچاره از مدرسه اخراج بشه و حالا یه مدیر جدید داره میاد؛ یه اخموی لاغر نچسب که حقهها رو خوب بو میکشه و هیچی از زیر دستش در نمیره. دو تا خفن فکر اینجاشو نکرده بودن یعنی دیگه روزای عشق و حال و لباس راحتی و درس نخوندن تعطیل. حقه ها بمونن خاک بخورن؟ هه هه عمرن.یه عالمه نقشههای دست اول واسه شکست دادنِ مدیر جدید تو راهه، شایدم یه همتیمیِ خفن جدید، فقط مواظب باشین از خنده دل درد نگیرین