کتاب دموکراسی یا دموقراضه نوشته سیدمهدی شجاعی توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
رمان دموکراسی یا دموقراضه به دلیل ماهیت سیاسیاش خیلی زود در بازار کتاب به چشم آمد و از این رو در محافل روشنفکری نیز در مورد کتاب بسیار صحبت شد. کتاب در نقد دموکراسی به عنوان یکی از جنبههای مدرنیسم است. نویسنده کوشیده است که با زبانی تمثیلی و خلق کشوری خیالی به نام «غربستان» نقاط ضعف دموکراسی را نمایان کند. شجاعی بر این عقیده است، تا زمانیکه مردم به بلوغ اجتماعی و رشد فکری نرسند دموکراسی بیشتر مضر است تا مفید و همواره انتخاب بین بد و بدتر خواهد بود. نحوه روایت داستان اما نظرات مختلفی را به خود جلب کرد. گروهی توضیحات کتاب را بیش از حد و حوصله سر بر میدانند. اما «ابوالفضل زرویی نصرآباد» مخالف نظر این گروه است: «هیچ بخشی از این کتاب هزل و هجو ندارد و هر قسمتی از آن را باز کنید با نکتهای رو به رو میشوید. همه آنچه در این کتاب آمده است در دنیا مصداق دارد و زبان آن بومی است. مخاطب این کتاب میداند که نویسنده در محتوای غربی رشد نکرده و برای خود اعتقاداتی دارد. این کتاب یک درسنامه برای طنزپردازان برای آموزش گفتن ناگفتنیهاست.»
داستان کتاب در سرزمینی خیالی به نام غربستان اتفاق میافتد. جاییکه پادشاهی به نام مَمُول پس از سالها عیش و نوش و فرمانروایی بر مردم تصمیم میگیرد که حکومت خود را به پسرانش انتقال دهد، اما نه بر اساس سن، بلکه انتخاب را به عهده مردم میگذارد. قرار است که هرکدام از پسران او به مدت 2 سال بر غربستان حکومت کنند. در زمان حکومت مَمُول درست است که او مشغول عیش و نوش بود و خیلی کاری به مردم نداشت اما مردم از نحوه حکومت او رضایت داشتند. مَمُول پس از وصیتش خیلی زود میمیرد. اینبار به جای اینکه بر سر جانشینی درگیری و خونریزی رخ دهد مردم رای گیری میکنند و یکی از 25 پسر او را برای حکمرانی خود انتخاب میکنند. البته یکی از فرزندان او به دلیل اینکه ناقصالخلقه و منگل است خود به خود از انتخابات حذف میشود و رایگیری بین 24 برادر دیگر انجام میشود. یکی از برادران برای پادشاهی برگزیده میشود. اما مردم خیلی زود میفهمند که در انتخاب خود اشتباه کردند. هیچیک از برادران نمیتواند جکومت دو ساله خود را به اتمام برساند به دلیل اینکه همه آنها سعی دارند در مدت کوتاه پادشاهی خود، ثروتی را برای خود دست و پا کنند تا زمانی که دورهی پادشاهیشان تمام میشود به مشکلی برنخورند. مردم وقتی که از تمام پادشاهان قبلی خسته میشوند به سراغ برادر بیست و پنجم میروند تا او بر آنها فرمانروایی کند. نام هر 25 برادر با کلمه «دمو» آغاز میشود و چون برادر 25 ناقصالخلقه و عقب افتاده است مردم او را دموقراضه صدا میکنند. به زودی مردم میفهمند که پادشاه آخر از تمام برادران قبلی خود بدتر است و آنها چه اشتباه بزرگی را انجام دادند. خیلی زود پادشاه جدید بیانیه خود را در ارتباط با حکومتداری بر مردم را منتشر میکند.
کتاب دموکراسی یا دموقراضه نوشته سیدمهدی شجاعی توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
رمان دموکراسی یا دموقراضه به دلیل ماهیت سیاسیاش خیلی زود در بازار کتاب به چشم آمد و از این رو در محافل روشنفکری نیز در مورد کتاب بسیار صحبت شد. کتاب در نقد دموکراسی به عنوان یکی از جنبههای مدرنیسم است. نویسنده کوشیده است که با زبانی تمثیلی و خلق کشوری خیالی به نام «غربستان» نقاط ضعف دموکراسی را نمایان کند. شجاعی بر این عقیده است، تا زمانیکه مردم به بلوغ اجتماعی و رشد فکری نرسند دموکراسی بیشتر مضر است تا مفید و همواره انتخاب بین بد و بدتر خواهد بود. نحوه روایت داستان اما نظرات مختلفی را به خود جلب کرد. گروهی توضیحات کتاب را بیش از حد و حوصله سر بر میدانند. اما «ابوالفضل زرویی نصرآباد» مخالف نظر این گروه است: «هیچ بخشی از این کتاب هزل و هجو ندارد و هر قسمتی از آن را باز کنید با نکتهای رو به رو میشوید. همه آنچه در این کتاب آمده است در دنیا مصداق دارد و زبان آن بومی است. مخاطب این کتاب میداند که نویسنده در محتوای غربی رشد نکرده و برای خود اعتقاداتی دارد. این کتاب یک درسنامه برای طنزپردازان برای آموزش گفتن ناگفتنیهاست.»
داستان کتاب در سرزمینی خیالی به نام غربستان اتفاق میافتد. جاییکه پادشاهی به نام مَمُول پس از سالها عیش و نوش و فرمانروایی بر مردم تصمیم میگیرد که حکومت خود را به پسرانش انتقال دهد، اما نه بر اساس سن، بلکه انتخاب را به عهده مردم میگذارد. قرار است که هرکدام از پسران او به مدت 2 سال بر غربستان حکومت کنند. در زمان حکومت مَمُول درست است که او مشغول عیش و نوش بود و خیلی کاری به مردم نداشت اما مردم از نحوه حکومت او رضایت داشتند. مَمُول پس از وصیتش خیلی زود میمیرد. اینبار به جای اینکه بر سر جانشینی درگیری و خونریزی رخ دهد مردم رای گیری میکنند و یکی از 25 پسر او را برای حکمرانی خود انتخاب میکنند. البته یکی از فرزندان او به دلیل اینکه ناقصالخلقه و منگل است خود به خود از انتخابات حذف میشود و رایگیری بین 24 برادر دیگر انجام میشود. یکی از برادران برای پادشاهی برگزیده میشود. اما مردم خیلی زود میفهمند که در انتخاب خود اشتباه کردند. هیچیک از برادران نمیتواند جکومت دو ساله خود را به اتمام برساند به دلیل اینکه همه آنها سعی دارند در مدت کوتاه پادشاهی خود، ثروتی را برای خود دست و پا کنند تا زمانی که دورهی پادشاهیشان تمام میشود به مشکلی برنخورند. مردم وقتی که از تمام پادشاهان قبلی خسته میشوند به سراغ برادر بیست و پنجم میروند تا او بر آنها فرمانروایی کند. نام هر 25 برادر با کلمه «دمو» آغاز میشود و چون برادر 25 ناقصالخلقه و عقب افتاده است مردم او را دموقراضه صدا میکنند. به زودی مردم میفهمند که پادشاه آخر از تمام برادران قبلی خود بدتر است و آنها چه اشتباه بزرگی را انجام دادند. خیلی زود پادشاه جدید بیانیه خود را در ارتباط با حکومتداری بر مردم را منتشر میکند.