کتاب تقدیر ساغر نوشته معصومه مومیوند توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان ایرانی
مرد با موهای جوگندمی و چهره استخوانی برافروخته درحالی که طبق معول روی صندل مخصوصش با تفاخر تکیه زده بود و عصایش را همچون نمادی از اعتماد به نفس در دست چپ گرفته بود به مخاطبش نگریست:
-هرکاری که من میگم تو باید انجام لدی! هنوز اینو نفهمیدی؟
با تاکید پلک هایش را بر هم فشرد و ادامه داد:
-میگم باید مثل برادرت تجارت کنی ت. هم باید بگی چشم فهمیدی ی گفتم؟
بهرامی قدکی بهه سوی او برداشت:
-اما پدرجان! من در س خوندم و الانم دیگه چیزی نموندهه که درسک تموم بشه میخوام مهندس بشم و توی رشته ای کهه درسش رو خوندم فعالیت کنم. من که نمی تونم ...
صدای پدر بلندرتر از ثبل کلام بهرام را نصفه گذاشت:
-ساکت شو! چطور جرات میکنی روی حرف من حرف بزنی حرف آخر همین بود که گفتم
کتاب تقدیر ساغر نوشته معصومه مومیوند توسط انتشارات آوای مهدیس به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان ایرانی
مرد با موهای جوگندمی و چهره استخوانی برافروخته درحالی که طبق معول روی صندل مخصوصش با تفاخر تکیه زده بود و عصایش را همچون نمادی از اعتماد به نفس در دست چپ گرفته بود به مخاطبش نگریست:
-هرکاری که من میگم تو باید انجام لدی! هنوز اینو نفهمیدی؟
با تاکید پلک هایش را بر هم فشرد و ادامه داد:
-میگم باید مثل برادرت تجارت کنی ت. هم باید بگی چشم فهمیدی ی گفتم؟
بهرامی قدکی بهه سوی او برداشت:
-اما پدرجان! من در س خوندم و الانم دیگه چیزی نموندهه که درسک تموم بشه میخوام مهندس بشم و توی رشته ای کهه درسش رو خوندم فعالیت کنم. من که نمی تونم ...
صدای پدر بلندرتر از ثبل کلام بهرام را نصفه گذاشت:
-ساکت شو! چطور جرات میکنی روی حرف من حرف بزنی حرف آخر همین بود که گفتم