کتاب آلیس در سرزمین عجایب نوشته لوییس کارول با تصویرگری رالف استدمن با ترجه حسین شهرابی توسط انتشارات مشکی با موضوع ادبیات داستانی نوجوانان به چاپ رسیده است.
خیلی وقت بود که بهاندازۀ واقعیاش نبود. بهخاطر همین، حالا احساس عجیبی داشت. ولی در عرض چند دقیقه عادت کرد و مثل همیشه مشغول حرف زدن با خودش شد. «خب، نصف نقشهام اجرا شد! چقدر اینهمه تغییر آدم را گیج میکند! یعنی حتی مطمئن نیستم یک دقیقه بعد چه شکلی میشوم! ولی خب بهاندازۀ واقعیام برگشتهام. کار بعدیام این است که بروم به آن باغ زیبا… اما چطور این کار را بکنم؟» این را که گفت، ناگهان از مکانی باز سر درآورد که خانهای کوچک، بهارتفاع کمتر از یک متر و نیم، در آن پیدا بود. آلیس با خودش گفت: «کسی که توی همچین جایی زندگی بکند جرئت ندارد با من که الآن به این اندازه هستم حرفی بزند؛ حتماً از ته دل میترسانمشان!» به همین خاطر، دوباره یک گاز به قارچ توی دست راستش زد و نزدیک خانه نرفت تا آنکه قد خودش را حدود بیستوپنج سانت کرد.
آیا از پس این کار برآمدم؟ آیا بازترجمهام طوری هست که وجود خود را توجیه کند؟ خوانندهها بهترین داوراناند. اما تا آنجا که به خودم مربوط است، کماکان ناراحتم که شهامت نداشتم سراغ بازترجمۀ خوشخیالانۀ آرمانیام بروم. آرمانگرای درونِ من احساس میکند شکست خورده و گاهی میگوید کاش این کتاب را فعلاً ترجمه نمیکردم. اما اعتراف میکنم از ذرهذرهاش لذت بردم __ چه از شکستهایم، چه از پیروزیهای احتمالیام.
کتاب آلیس در سرزمین عجایب نوشته لوییس کارول با تصویرگری رالف استدمن با ترجه حسین شهرابی توسط انتشارات مشکی با موضوع ادبیات داستانی نوجوانان به چاپ رسیده است.
خیلی وقت بود که بهاندازۀ واقعیاش نبود. بهخاطر همین، حالا احساس عجیبی داشت. ولی در عرض چند دقیقه عادت کرد و مثل همیشه مشغول حرف زدن با خودش شد. «خب، نصف نقشهام اجرا شد! چقدر اینهمه تغییر آدم را گیج میکند! یعنی حتی مطمئن نیستم یک دقیقه بعد چه شکلی میشوم! ولی خب بهاندازۀ واقعیام برگشتهام. کار بعدیام این است که بروم به آن باغ زیبا… اما چطور این کار را بکنم؟» این را که گفت، ناگهان از مکانی باز سر درآورد که خانهای کوچک، بهارتفاع کمتر از یک متر و نیم، در آن پیدا بود. آلیس با خودش گفت: «کسی که توی همچین جایی زندگی بکند جرئت ندارد با من که الآن به این اندازه هستم حرفی بزند؛ حتماً از ته دل میترسانمشان!» به همین خاطر، دوباره یک گاز به قارچ توی دست راستش زد و نزدیک خانه نرفت تا آنکه قد خودش را حدود بیستوپنج سانت کرد.
آیا از پس این کار برآمدم؟ آیا بازترجمهام طوری هست که وجود خود را توجیه کند؟ خوانندهها بهترین داوراناند. اما تا آنجا که به خودم مربوط است، کماکان ناراحتم که شهامت نداشتم سراغ بازترجمۀ خوشخیالانۀ آرمانیام بروم. آرمانگرای درونِ من احساس میکند شکست خورده و گاهی میگوید کاش این کتاب را فعلاً ترجمه نمیکردم. اما اعتراف میکنم از ذرهذرهاش لذت بردم __ چه از شکستهایم، چه از پیروزیهای احتمالیام.