ورود به دنیای پیچیده مدیریت بدون شناخت انسانها امکان پذیر نمی باشد. تفاوتهای میان فردی، گوناگونی جوامع و دشواری شناخت انسانها در موارد روانشناختی و مرتبط با کار، از دشواریهای مضاعف در شناخت و مدیریت صحیح انسانهاست. در زمانی که حوزههای مشترک علمی به گونه ای درهم تنیده شدهاند که مطالعه هریک از آنها بیشک نیازمند پیش نیازهای لازم از سایر حوزههای مرتبط است، مطالعات و پژوهشهای مدیریتی نیز نمیتواند بدون در نظر گرفتن مطالعات روانشناسی انجام گیرد. شاید بتوان فصل مشترک مدیریت و روانشناسی را در مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی دانست و در آنها حوزههای روانشناسی را بقدری وسیع دانست که گاهی نیز شاید بتوان آن حوزههای مدیریت را مدیون علم روانشناسی پنداشت.
ورود به دنیای پیچیده مدیریت بدون شناخت انسانها امکان پذیر نمی باشد. تفاوتهای میان فردی، گوناگونی جوامع و دشواری شناخت انسانها در موارد روانشناختی و مرتبط با کار، از دشواریهای مضاعف در شناخت و مدیریت صحیح انسانهاست. در زمانی که حوزههای مشترک علمی به گونه ای درهم تنیده شدهاند که مطالعه هریک از آنها بیشک نیازمند پیش نیازهای لازم از سایر حوزههای مرتبط است، مطالعات و پژوهشهای مدیریتی نیز نمیتواند بدون در نظر گرفتن مطالعات روانشناسی انجام گیرد. شاید بتوان فصل مشترک مدیریت و روانشناسی را در مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی دانست و در آنها حوزههای روانشناسی را بقدری وسیع دانست که گاهی نیز شاید بتوان آن حوزههای مدیریت را مدیون علم روانشناسی پنداشت.