در این کتاب به دلایل بیاعتمادی ایرانیان نسبت به بریتانیا میپردازد. این کتاب با خاطره سفر تفریحی استراو و همسرش در سال 1394 به ایران آغاز میشود.
ایران کشور بسیار وسیعی است و به دلیل موقعیت استراتژیکی که در آن قرار دارد سیاستمداران و مردم بیرون از مرزهایش، این کشور را به خوبی درک نکردهاند. جمعیت هشتاد میلیونی این کشور با آلمان و بریتانیا برابری میکند. ایران کشوری است که ذخایر نفتی عظیم و درآمدی متوسط دارد. اقتصاد ایران سالها است که به دلیل تحریمها نتوانسته است رشد مناسبی داشته باشد و با محدودیتها و موانع بسیاری مواجه است. از طرف دیگر، ایران از نظر تاریخی نیز بسیار برجسته است و قدمت آن به سه هزار سال قبل بازمیگردد. کشوری با فرهنگی غنی که تأثیرش در هندوستان، ترکیه و حتی اسلام دیده و احساس میشود. پیوندش با تمدن اروپا و فلسفۀ غرب عمیق است. اما در گذشته ایران رنجهای زیادی را از تسلط بیگانگان متحمل شده است و امروز در طلب تصدیق و احترام بینالمللی است.
در منطقهای که به واسطۀ اختلافات قومی و مذهبی از همگسیختگی وجود دارد، ایران به طور نسبی در وضعیت باثبات و پایداری قرار دارد، هرچند که تنشهایی جدی آمادۀ فوران هستند. سوای تمام خیالاتی که رئیسجمهور ترامپ ممکن است دربارۀ جمهوری اسلامی داشته باشد، ایران بهاحتمالزیاد جان سالم به در خواهد برد. ایران کشوری بسیار تأثیرگذار در سیاست لبنان، سوریه، عراق، یمن، کشورهای حوزۀ خلیجفارس و همینطور افغانستان است.
اگر تمایل دارید تا در خصوص روابط ایران و انگلیس اطلاعاتی داشته باشید کتاب همیشه پای انگلیس در میان است (The English job) تاریخچهی این روابط را برای شما به تصویر میکشد. هدف این کتاب فراهم آوردن تصاویری روشن از ایران است و به کشمکشهای میان بریتانیا و ایران که به پنج سده قبل بازمیگردد، میپردازد.
کتاب جک استراو (Jack Straw) بسیار ارزشمند است و روابط این دو کشور را از زوایای گوناگون بررسی میکند و فصلبندیهای مناسب نیز به جذابیت بیشتر این اثر کمک میکند. او در این کتاب تاریخچهی روابط سیاسی ایران و بریتانیا را بررسی میکند و به مسائل و مشکلات این دو کشور در دنیای سیاست امروز میپردازد.
جک استراو را بیشتر بشناسیم:
جک ویتاکر استراو در سال 1946 در انگلستان متولد شد. استراو از سال 1979 میلادی به عنوان نمایندهی بلکبرن در پارلمان بریتانیا فعالیت داشت. البته این تنها فعالیت سیاسی وی نبود و به مدت سیزده سال در کابینهی حزب کارگر نیز حضور فعالی داشت. استراو در طول سالهای فعالیت سیاسی خود در دولت اشخاصی مانند تونی بلر و گوردون براون حضور داشت و در کسوت وزیر کشور و وزیر خارجه به کشور خود خدمت کرد. پس پیروزی انقلاب اسلامی، استراو اولین مقام رسمی بریتانیا بود که به ایران آمد. البته ارتباط جک استراو با ایران بیشتر از این سفر است تا جایی که در کشورهای غربی او را با لفب جک تهرانی میشناسند. در رابطه با زندگی خصوصی این شخصیت سیاسی هم میتوان گفت که استراو سال 1968 با آنتیا وستون ازدواج کرد، ازدواجی که فرجامش جدایی در سال 1977 بود. یک سال بعد، او با آلیس پرکینز ازدواج کرد و این دو همچنان در کنار هم زندگی میکنند. استراو اکنون صاحب دو فرزند است.
جملات برگزیده همیشه پای انگلیس در میان است:
ایران، اسلامی شد ولی عربی نشد، پارسها، پارسی ماندند.
با کمی فاصلۀ تاریخی، تشیع تحت حمایت حکومت را که با ظهور صفویان پدید آمد میتوان با اصلاحات پروتستانی اروپای شمالی و مرکزی مقایسه کرد و واکنش سنیها را با اصلاح کاتولیک (یا اصلاح متقابل).
تجربۀ تاریخی شیعیان همانند گروهی از یهودیان و مسیحیانی است با داستانهایی آکنده از مصیبت، رنج و شهادت. در مقابل، این حس در سنیها رسوخ کرده که توفیقهای دنیوی باید از آنِ آنها باشد.
تصور میکنم همه فکر میکنند من کودتا را طراحی کردم، من هم فرض میکنم، کارِ من بوده است.
در بخشی از کتاب همیشه پای انگلیس در میان است میخوانیم:
وقتی انتخابات اسفند سال 1394 برای مجلس شورای اسلامی، با پیروزی برای همپیمانان رئیسجمهور اصلاحطلب حسن روحانی همراه شد، آیتالله صادق لاریجانی، رئیس وقت قوه قضائیۀ ایران، عنوان کرد که میانهروها «لیستی بریتانیایی» از نامزدها انتخاب کردهاند و در طول رقابتهای انتخاباتی با منابع انگلیسی و آمریکایی همکاری میکردند.
وقتی فردی شناختهشده همچون آیتالله صادق لاریجانی – که از یکی از خانوادههای بانفوذ در ایران است و تسلط خوبی به انگلیسی دارد – واقعاً معتقد به این ایدۀ دور از ذهن است که عوامل بریتانیا میتوانستند از نارضایتی مردم بهره برده و روی نتیجۀ انتخابات در ایران اثر بگذارند، در این صورت رضایت آنها از اوضاع زندگیشان، قابلبیان نیست. آنچه مشخص است؛ این تصور که ما (بریتانیاییها) اثراتی نامشهود و فراگیر در زندگی و رویدادهای مختلف در ایران داریم، کاملاً در این کشور ریشه دوانیده است. و این تصور، تنها یک عذر موجه در میان عناصر محافظهکار نیست، بلکه بدل به حقیقتی در میان بخش بزرگی از جامعۀ ایران شده است.
این رنجش خاطر نسبت به بریتانیا، از زمان حکمرانی آخرین شاه ایران وجود دارد. چنانکه خواهیم دید؛ در سال 1332 بریتانیا و آمریکا کودتایی را علیه نخستوزیر محمد مصدق طرحریزی کردند. قرار بود شاه ذینفع این کودتا باشد: او میتوانست بدون هیچ محدودیتی بر مردم حکومت کند. باوجوداین، شاه آنقدر بدبین بود که توسط دستهای پشت پردۀ بریتانیا به بازی گرفته میشود که شگفتانگیزترین اقدامات باید انجام میشد تا او اطمینان خاطر پیدا کند.
در این کتاب به دلایل بیاعتمادی ایرانیان نسبت به بریتانیا میپردازد. این کتاب با خاطره سفر تفریحی استراو و همسرش در سال 1394 به ایران آغاز میشود.
ایران کشور بسیار وسیعی است و به دلیل موقعیت استراتژیکی که در آن قرار دارد سیاستمداران و مردم بیرون از مرزهایش، این کشور را به خوبی درک نکردهاند. جمعیت هشتاد میلیونی این کشور با آلمان و بریتانیا برابری میکند. ایران کشوری است که ذخایر نفتی عظیم و درآمدی متوسط دارد. اقتصاد ایران سالها است که به دلیل تحریمها نتوانسته است رشد مناسبی داشته باشد و با محدودیتها و موانع بسیاری مواجه است. از طرف دیگر، ایران از نظر تاریخی نیز بسیار برجسته است و قدمت آن به سه هزار سال قبل بازمیگردد. کشوری با فرهنگی غنی که تأثیرش در هندوستان، ترکیه و حتی اسلام دیده و احساس میشود. پیوندش با تمدن اروپا و فلسفۀ غرب عمیق است. اما در گذشته ایران رنجهای زیادی را از تسلط بیگانگان متحمل شده است و امروز در طلب تصدیق و احترام بینالمللی است.
در منطقهای که به واسطۀ اختلافات قومی و مذهبی از همگسیختگی وجود دارد، ایران به طور نسبی در وضعیت باثبات و پایداری قرار دارد، هرچند که تنشهایی جدی آمادۀ فوران هستند. سوای تمام خیالاتی که رئیسجمهور ترامپ ممکن است دربارۀ جمهوری اسلامی داشته باشد، ایران بهاحتمالزیاد جان سالم به در خواهد برد. ایران کشوری بسیار تأثیرگذار در سیاست لبنان، سوریه، عراق، یمن، کشورهای حوزۀ خلیجفارس و همینطور افغانستان است.
اگر تمایل دارید تا در خصوص روابط ایران و انگلیس اطلاعاتی داشته باشید کتاب همیشه پای انگلیس در میان است (The English job) تاریخچهی این روابط را برای شما به تصویر میکشد. هدف این کتاب فراهم آوردن تصاویری روشن از ایران است و به کشمکشهای میان بریتانیا و ایران که به پنج سده قبل بازمیگردد، میپردازد.
کتاب جک استراو (Jack Straw) بسیار ارزشمند است و روابط این دو کشور را از زوایای گوناگون بررسی میکند و فصلبندیهای مناسب نیز به جذابیت بیشتر این اثر کمک میکند. او در این کتاب تاریخچهی روابط سیاسی ایران و بریتانیا را بررسی میکند و به مسائل و مشکلات این دو کشور در دنیای سیاست امروز میپردازد.
جک استراو را بیشتر بشناسیم:
جک ویتاکر استراو در سال 1946 در انگلستان متولد شد. استراو از سال 1979 میلادی به عنوان نمایندهی بلکبرن در پارلمان بریتانیا فعالیت داشت. البته این تنها فعالیت سیاسی وی نبود و به مدت سیزده سال در کابینهی حزب کارگر نیز حضور فعالی داشت. استراو در طول سالهای فعالیت سیاسی خود در دولت اشخاصی مانند تونی بلر و گوردون براون حضور داشت و در کسوت وزیر کشور و وزیر خارجه به کشور خود خدمت کرد. پس پیروزی انقلاب اسلامی، استراو اولین مقام رسمی بریتانیا بود که به ایران آمد. البته ارتباط جک استراو با ایران بیشتر از این سفر است تا جایی که در کشورهای غربی او را با لفب جک تهرانی میشناسند. در رابطه با زندگی خصوصی این شخصیت سیاسی هم میتوان گفت که استراو سال 1968 با آنتیا وستون ازدواج کرد، ازدواجی که فرجامش جدایی در سال 1977 بود. یک سال بعد، او با آلیس پرکینز ازدواج کرد و این دو همچنان در کنار هم زندگی میکنند. استراو اکنون صاحب دو فرزند است.
جملات برگزیده همیشه پای انگلیس در میان است:
ایران، اسلامی شد ولی عربی نشد، پارسها، پارسی ماندند.
با کمی فاصلۀ تاریخی، تشیع تحت حمایت حکومت را که با ظهور صفویان پدید آمد میتوان با اصلاحات پروتستانی اروپای شمالی و مرکزی مقایسه کرد و واکنش سنیها را با اصلاح کاتولیک (یا اصلاح متقابل).
تجربۀ تاریخی شیعیان همانند گروهی از یهودیان و مسیحیانی است با داستانهایی آکنده از مصیبت، رنج و شهادت. در مقابل، این حس در سنیها رسوخ کرده که توفیقهای دنیوی باید از آنِ آنها باشد.
تصور میکنم همه فکر میکنند من کودتا را طراحی کردم، من هم فرض میکنم، کارِ من بوده است.
در بخشی از کتاب همیشه پای انگلیس در میان است میخوانیم:
وقتی انتخابات اسفند سال 1394 برای مجلس شورای اسلامی، با پیروزی برای همپیمانان رئیسجمهور اصلاحطلب حسن روحانی همراه شد، آیتالله صادق لاریجانی، رئیس وقت قوه قضائیۀ ایران، عنوان کرد که میانهروها «لیستی بریتانیایی» از نامزدها انتخاب کردهاند و در طول رقابتهای انتخاباتی با منابع انگلیسی و آمریکایی همکاری میکردند.
وقتی فردی شناختهشده همچون آیتالله صادق لاریجانی – که از یکی از خانوادههای بانفوذ در ایران است و تسلط خوبی به انگلیسی دارد – واقعاً معتقد به این ایدۀ دور از ذهن است که عوامل بریتانیا میتوانستند از نارضایتی مردم بهره برده و روی نتیجۀ انتخابات در ایران اثر بگذارند، در این صورت رضایت آنها از اوضاع زندگیشان، قابلبیان نیست. آنچه مشخص است؛ این تصور که ما (بریتانیاییها) اثراتی نامشهود و فراگیر در زندگی و رویدادهای مختلف در ایران داریم، کاملاً در این کشور ریشه دوانیده است. و این تصور، تنها یک عذر موجه در میان عناصر محافظهکار نیست، بلکه بدل به حقیقتی در میان بخش بزرگی از جامعۀ ایران شده است.
این رنجش خاطر نسبت به بریتانیا، از زمان حکمرانی آخرین شاه ایران وجود دارد. چنانکه خواهیم دید؛ در سال 1332 بریتانیا و آمریکا کودتایی را علیه نخستوزیر محمد مصدق طرحریزی کردند. قرار بود شاه ذینفع این کودتا باشد: او میتوانست بدون هیچ محدودیتی بر مردم حکومت کند. باوجوداین، شاه آنقدر بدبین بود که توسط دستهای پشت پردۀ بریتانیا به بازی گرفته میشود که شگفتانگیزترین اقدامات باید انجام میشد تا او اطمینان خاطر پیدا کند.