کتاب من و ما جلد اول (کتاب من و ما جلد اول نوشته امیررضا آرمیون از انتشارات دهن آویز) نوشته امیررضا آرمیون توسط انتشارات دهن آویز با موضوع روانشناسی، روانشناسی موفقیت، داستانهای روانشناسی به چاپ رسیده است.
این کتاب حاوی مجموعه ای از داستانهای كوتاه و شگفت انگیز است كه با جای دادن مفاهیم عمیق و مهم در درون خود دید مخاطب را نسبت به زندگی و وقایع آن تغییر می دهند.
دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دستش داشت. وقتی مادرش وارد اتاق شد، چشمش به سیب های او افتاد و گفت: «عزیزم یکی از سیباتو به من می دی؟»
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی فکر کرد و سپس یک گاز به یک سیب و گازی به سیب دیگر زد!
لبخند روی لبان مادرش نقش بست. چهره اش داد می زد که چقدر از دخترش ناامید شده است. اما دخترک لحظه ای بعد، یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادرش گرفت و گفت: «بیا مامان! این سیب شیرین تره!»
مادر خشکش زد. چه اندیشه ای به ذهن خود راه داده بود و دخترش در چه اندیشه ای بود!
هر قدر با تجربه باشید، در هر مقامی که باشید و هر قدر خود را خردمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر بیندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب من و ما جلد یکم را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب من و ما جلد اول (کتاب من و ما جلد اول نوشته امیررضا آرمیون از انتشارات دهن آویز) نوشته امیررضا آرمیون توسط انتشارات دهن آویز با موضوع روانشناسی، روانشناسی موفقیت، داستانهای روانشناسی به چاپ رسیده است.
این کتاب حاوی مجموعه ای از داستانهای كوتاه و شگفت انگیز است كه با جای دادن مفاهیم عمیق و مهم در درون خود دید مخاطب را نسبت به زندگی و وقایع آن تغییر می دهند.
دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دستش داشت. وقتی مادرش وارد اتاق شد، چشمش به سیب های او افتاد و گفت: «عزیزم یکی از سیباتو به من می دی؟»
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی فکر کرد و سپس یک گاز به یک سیب و گازی به سیب دیگر زد!
لبخند روی لبان مادرش نقش بست. چهره اش داد می زد که چقدر از دخترش ناامید شده است. اما دخترک لحظه ای بعد، یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادرش گرفت و گفت: «بیا مامان! این سیب شیرین تره!»
مادر خشکش زد. چه اندیشه ای به ذهن خود راه داده بود و دخترش در چه اندیشه ای بود!
هر قدر با تجربه باشید، در هر مقامی که باشید و هر قدر خود را خردمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر بیندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.