کتاب مرده های بی کفن و دفن نوشته ژان پل سارتر با ترجمه قاسم صنعوی, توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات جهان, ادبیات داستانی, نمایشنامه
ژان پل سارتر در نمایشنامه مرده های بی کفن و دفن، موضوعهای جنگ و مقاومت را که با نمایشنامۀ مگسها آغاز کرد، از سر میگیرد. در این اثر که نخستینبار در سال 1946 منتشر شد، شخصیتها از یکسو پارتیزانهایی هستند که گرفتار شدهاند و در سوی دیگر افراد میلیس که پابهپای اشغالگران بیگانه به ستیز وطنپرستان میروند. پارتیزانهای دستگیر شده، متحمل شکنجههای روانی و جسمی میشوند و…
ژان پل سارتر در این کتاب در عین حال که مقاومت را موضوع اصلی قرار داده است تا فرانسویها فاجعهای را که بر آنان گذشته به فراموشی نسپارند، معضلهای روانی و اخلاقی را چنان پیچیده میکند که اهمیت سیاسی مقاومت تحتالشعاع قرار میگیرد.
سیمون دوبووار درباره این نمایشنامه در خاطرات خود نوشته است: “مدت چهار سال به شدت درباره شکنجه فکر کرده بود. تنها و در جمع دوستان از خود میپرسید: نباید حرف بزنم؟ برای تحمل ضربه چه اقدامی باید کرد؟… همچنین درباره رابطه شکنجهکننده با قربانیاش به اندیشه پرداخته بود. تمام خیالات خود را در نمایشنامه گنجاند و بار دیگر “اخلاق” را در برابر “عمل” قرارداد. لوسی بر غرور فردگرایانهاش اصرار میورزد، درحالیکه مبارز کمونیست – که سارتر به او حق میدهد – نتیجهبخش بودن را درنظر میگیرد…”
کتاب مرده های بی کفن و دفن نوشته ژان پل سارتر با ترجمه قاسم صنعوی, توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات جهان, ادبیات داستانی, نمایشنامه
ژان پل سارتر در نمایشنامه مرده های بی کفن و دفن، موضوعهای جنگ و مقاومت را که با نمایشنامۀ مگسها آغاز کرد، از سر میگیرد. در این اثر که نخستینبار در سال 1946 منتشر شد، شخصیتها از یکسو پارتیزانهایی هستند که گرفتار شدهاند و در سوی دیگر افراد میلیس که پابهپای اشغالگران بیگانه به ستیز وطنپرستان میروند. پارتیزانهای دستگیر شده، متحمل شکنجههای روانی و جسمی میشوند و…
ژان پل سارتر در این کتاب در عین حال که مقاومت را موضوع اصلی قرار داده است تا فرانسویها فاجعهای را که بر آنان گذشته به فراموشی نسپارند، معضلهای روانی و اخلاقی را چنان پیچیده میکند که اهمیت سیاسی مقاومت تحتالشعاع قرار میگیرد.
سیمون دوبووار درباره این نمایشنامه در خاطرات خود نوشته است: “مدت چهار سال به شدت درباره شکنجه فکر کرده بود. تنها و در جمع دوستان از خود میپرسید: نباید حرف بزنم؟ برای تحمل ضربه چه اقدامی باید کرد؟… همچنین درباره رابطه شکنجهکننده با قربانیاش به اندیشه پرداخته بود. تمام خیالات خود را در نمایشنامه گنجاند و بار دیگر “اخلاق” را در برابر “عمل” قرارداد. لوسی بر غرور فردگرایانهاش اصرار میورزد، درحالیکه مبارز کمونیست – که سارتر به او حق میدهد – نتیجهبخش بودن را درنظر میگیرد…”