کتاب ماجراهای سلطان و آقا کوچول نوشته شهرام شفیعی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«ماجراهای سلطان و آقا کوچول» عنوان رمانی نوشتهی شهرام شفیعی است. شهرام شفیعی نویسنده و طنزنویس خوب کشورمان است که کار خود را از مطبوعات آغاز کرد. او تاکنون ۲۰ جایزه از جشنوارههای مختلف ادبی برای آثارش دریافت کرده است. شفیعی در طنزهایی که محتوای بیشتر آنها مسایل سیاسی و اجتماعی اند، کژیها و نارساییهای اجتماعی و سیاسی را با زبان طنز به سخره میگیرد و زیبا انتقاد میکند تا کژیهای اجتماعی به رسایی گرایش یابد. گل محمد خداوردی نیز تصویرسازی این کتاب بامزه و خواندنی را انجام داده است.
این رمان ۱۷ فصل با عناوین زیر دارد:
ماجرای لنگهجوراب و دماغ شخصِ شاه، ماجرای لُنگ خواستن ما از نوکران، ماجرای آتشبازی سلطان در حمام، ماجرای آن اسبها که حیوانات نانجیبی بودند، ماجرای دعوا بر سر نشستن کنار پنجره، در بیان مناظر اطراف که عبارت از چندین گاو بود، ماجرای آن دختران زیبارو و مردان پشمالو، ماجرای شلیککردن اسبها به سوی کابین، ماجرای ناهار خوشمزه با مواد منفجره و حمام دیگر، ماجرای شپش انداختن به جان اجنبی، ماجرای حمامی بیعار و خزینه بیبخار، ماجرای گمشدن مهره کمر میرزا مرادخان، ماجرای بازدید سلطان از آت و آشغالهای موزه، ماجرای کشک ملوکانه و بندباز بختبرگشته، ماجرای مارهایی که گوسفندان را درسته میخوردند، ماجرای گداهای قرتی که چشمشان را درآوردیم، ماجرای کالسکه بیاسب و مردم بیشعور لندن.
رمان ماجراهای سلطان و آقا کوچول را از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمان های این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت جلد «حبیب و میرزا شیپور»:
پادشاه قدر قدرت مغز نخودی، با آقاکوچول نکتهستج رکگو راهی سفر خارجه میشوند تا ماجراهای طنز و خندهدار زیادی بیافرینند. پادشاه با همهی ندانم کاریهایش هیچ گاه از مواضع قدرقدرتانهاش پایین نمیآید. حتی اگر آقاکوچول با آن بیان تیغدار و پر نیش در همهی موقعیتهای طنز او را به باد تمسخر بگیرد.
گزیدهای از کتاب «ماجراهای سلطان و آقا کوچول»:
خلاصه، فرمودیم نعناخشک را خوب بسایند تا مثل خاک رس نرم شود. چند بار سعی کردند، آن جور که میل ما بود،نشد، بنابراین مجبور شدند که برگه های نعناخشک را همراه مقداری مواد منفجره در یک ظرف بگذارند و منفجر کنند. البته دوغمان با آن نعنا مزه دود گرفت. ولی روی هم رفته عذا خیلی خوب و لذیذ بود و سیبیل قلابی، حسابی چرب شد.
کتاب ماجراهای سلطان و آقا کوچول نوشته شهرام شفیعی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان خارجی کودکان به چاپ رسیده است.
«ماجراهای سلطان و آقا کوچول» عنوان رمانی نوشتهی شهرام شفیعی است. شهرام شفیعی نویسنده و طنزنویس خوب کشورمان است که کار خود را از مطبوعات آغاز کرد. او تاکنون ۲۰ جایزه از جشنوارههای مختلف ادبی برای آثارش دریافت کرده است. شفیعی در طنزهایی که محتوای بیشتر آنها مسایل سیاسی و اجتماعی اند، کژیها و نارساییهای اجتماعی و سیاسی را با زبان طنز به سخره میگیرد و زیبا انتقاد میکند تا کژیهای اجتماعی به رسایی گرایش یابد. گل محمد خداوردی نیز تصویرسازی این کتاب بامزه و خواندنی را انجام داده است.
این رمان ۱۷ فصل با عناوین زیر دارد:
ماجرای لنگهجوراب و دماغ شخصِ شاه، ماجرای لُنگ خواستن ما از نوکران، ماجرای آتشبازی سلطان در حمام، ماجرای آن اسبها که حیوانات نانجیبی بودند، ماجرای دعوا بر سر نشستن کنار پنجره، در بیان مناظر اطراف که عبارت از چندین گاو بود، ماجرای آن دختران زیبارو و مردان پشمالو، ماجرای شلیککردن اسبها به سوی کابین، ماجرای ناهار خوشمزه با مواد منفجره و حمام دیگر، ماجرای شپش انداختن به جان اجنبی، ماجرای حمامی بیعار و خزینه بیبخار، ماجرای گمشدن مهره کمر میرزا مرادخان، ماجرای بازدید سلطان از آت و آشغالهای موزه، ماجرای کشک ملوکانه و بندباز بختبرگشته، ماجرای مارهایی که گوسفندان را درسته میخوردند، ماجرای گداهای قرتی که چشمشان را درآوردیم، ماجرای کالسکه بیاسب و مردم بیشعور لندن.
رمان ماجراهای سلطان و آقا کوچول را از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمان های این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت جلد «حبیب و میرزا شیپور»:
پادشاه قدر قدرت مغز نخودی، با آقاکوچول نکتهستج رکگو راهی سفر خارجه میشوند تا ماجراهای طنز و خندهدار زیادی بیافرینند. پادشاه با همهی ندانم کاریهایش هیچ گاه از مواضع قدرقدرتانهاش پایین نمیآید. حتی اگر آقاکوچول با آن بیان تیغدار و پر نیش در همهی موقعیتهای طنز او را به باد تمسخر بگیرد.
گزیدهای از کتاب «ماجراهای سلطان و آقا کوچول»:
خلاصه، فرمودیم نعناخشک را خوب بسایند تا مثل خاک رس نرم شود. چند بار سعی کردند، آن جور که میل ما بود،نشد، بنابراین مجبور شدند که برگه های نعناخشک را همراه مقداری مواد منفجره در یک ظرف بگذارند و منفجر کنند. البته دوغمان با آن نعنا مزه دود گرفت. ولی روی هم رفته عذا خیلی خوب و لذیذ بود و سیبیل قلابی، حسابی چرب شد.