کتاب ماجراهای تن تن خبرنگار جوان مجموعه شش جلدی 2 نوشته هرژه ترجمه غلامرضا فهرستی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل کودک و نوجوان، داستان های نوجوان می باشد.
تن تن خبرنگاری جوان، كنجكاو و فعال است كه به مكان هایی گوناگون می رود تا گزارش هایی خاص و جالب را تهیه كند. سفرهای او، ماجراجویی و كارهایش برای تهیه گزارش ماجراهایی جالب، جذاب و زیبا را رقم می زند. تصاویر رنگارنگ و زیبا به همراه شیوه صفحه آرایی خاص جذابیتی دوچندان به كتاب می بخشد و آن را به اثری دوست داشتنی برای خواننده مبدل می سازد.
این جا كجاست؟
این جا مخفی گاهی ست كه لنین، تروتسكی و استالین، پول هایی رو كه از مردم غارت می كنند در این جا جمع می كنند. این جا وسط دشت های یخ زده و استپ های سیبری ست و هیچ راهی هم نداره! و اگه گه گاهی پای یه روستایی با رهگذری به این جا باز بشه، آن قدر می ترسه كه هوس كنجكاوی بیشتر رو نمی كنه! فضولی و سركشیدن به این جا عاقبت بدی داره!تو هم كه به این راز پی بردی، كشته می شی! حداكثر تا فردا صبح!… خداحافظ!
وای! … باز كردن این طناب ها غیر ممكنه! یعنی هیچ جوری نمی شه فرار كرد؟ صدای چیه؟
دالی!.. من اینجام! بازم به موقع اومدم.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب ماجراهای تن تن خبرنگار جوان مجموعه شش جلدی 2 را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب ماجراهای تن تن خبرنگار جوان مجموعه شش جلدی 2 نوشته هرژه ترجمه غلامرضا فهرستی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل کودک و نوجوان، داستان های نوجوان می باشد.
تن تن خبرنگاری جوان، كنجكاو و فعال است كه به مكان هایی گوناگون می رود تا گزارش هایی خاص و جالب را تهیه كند. سفرهای او، ماجراجویی و كارهایش برای تهیه گزارش ماجراهایی جالب، جذاب و زیبا را رقم می زند. تصاویر رنگارنگ و زیبا به همراه شیوه صفحه آرایی خاص جذابیتی دوچندان به كتاب می بخشد و آن را به اثری دوست داشتنی برای خواننده مبدل می سازد.
این جا كجاست؟
این جا مخفی گاهی ست كه لنین، تروتسكی و استالین، پول هایی رو كه از مردم غارت می كنند در این جا جمع می كنند. این جا وسط دشت های یخ زده و استپ های سیبری ست و هیچ راهی هم نداره! و اگه گه گاهی پای یه روستایی با رهگذری به این جا باز بشه، آن قدر می ترسه كه هوس كنجكاوی بیشتر رو نمی كنه! فضولی و سركشیدن به این جا عاقبت بدی داره!تو هم كه به این راز پی بردی، كشته می شی! حداكثر تا فردا صبح!… خداحافظ!
وای! … باز كردن این طناب ها غیر ممكنه! یعنی هیچ جوری نمی شه فرار كرد؟ صدای چیه؟
دالی!.. من اینجام! بازم به موقع اومدم.