کتاب فرانکشتاین

کتاب فرانکنشتاین نوشته مری شلی ترجمه فرشاد رضایی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

دکتر فرانکنشتاین دانشمند جوان و بلندپروازی است که طی بررسی‌ها و تحقیقات بسیار در آزمایشگاه خود به چیزی مخوف دست می‌یابد، رازی هولناک که خالقش را قربانی خواهد کرد: ساخت انسان. موجود که از بقایای مردگان تشکیل شده مخلوقی دهشتناک که فقط شرارت می‌آفریند و از حیطۀ کنترل و اختیار دانشمند خارج می‌شود.

 فرانکنشتاین

 

این تأملات مرا از بند آن پریشان‌حالی ابتدای نامه‌ام رها کردند و احساس می‌کنم قلبم در شوقی می‌سوزد که مرا تا عرش اعلا بالا می‌برد چرا که هیچ‌چیز به قدر هدفی ثابت ذهن آدمی را آرام نمی‌کند؛ چه خوب است نقطه‌ای که روانِ آدمی چشم ذهنش را میخکوبِ آن کند. این سفر رؤیای محبوب من در سال‌های اوان زندگی بوده است. من مشتاقانه در بحر خواندن سفرنامه‌های گوناگونی می‌رفتم که شرح ماجراهایی بودند با امید رسیدن به اقیانوس آرام شمالی از طریق دریاهای محیط قطب. شاید به یاد داشته باشی که سرتاسر کتابخانهٔ عمو تامِس پُر بود از تاریخچهٔ سفرهای اکتشافی. من تحصیل را رها کردم, اما دیوانه‌وار عاشق کتاب خواندن بودم. روز و شب مشغول آن کتاب‌ها بودم و هرچه بیشتر با آن آثار آشنا می‌شدم حسرتی که از کودکی رهایم نکرد بیشتر در دلم شعله می‌کشید و با خود می‌گفتم چرا پدرم در آخرین لحظات عمرش عمویم را نهی کرده بود از این‌که بگذارد من دریانوردی پیشه کنم.

اولین باری که تراوشات ذهنی شاعران قدیم را خواندم خیال دریانوردی از سرم پرید و آن اشعار به دلم نشستند و مرا به عرش اعلا بردند. من هم شاعر شدم و یک سال در بهشت خودساخته‌ام زندگی کردم؛ با خود می‌گفتم شاید در معبدِ نام‌هایی محفوظ مانند هومر و شکسپیر طاقچه‌ای هم به نام من بزنند. خودت خوب می‌دانی که به جایی نرسیدم و چه فضاحت‌بار ناامیدی‌ام را به دوش کشیدم. اما درست در همان زمان ثروت پسرعمویم را به ارث بردم و فکرم دوباره رفت سوی همان تمایل اولیه‌ای که داشتم.

از روزی که عزمم را برای رفتن به این سفر جزم کردم شش سال می‌گذرد. همین حالا هم خوب به یاد دارم آن لحظه‌ای را که خودم را وقف این مخاطرهٔ عظیم کردم. اول بدنم را به سختی‌ها عادت دادم. چند بار با صیادان نهنگ راهی دریای شمال شدم؛ به خواست خود تن به سرما، گرسنگی، تشنگی و بی‌خوابی دادم؛ روزها اغلب بیش از ملوان‌های عادی می‌کوشیدم و شب‌ها می‌نشستم به مطالعهٔ ریاضیات و نظریات پزشکی و آن شاخه‌هایی از علوم طبیعی که بیش از همه به کار دریانوردی مکتشف می‌آید. دو بار به خواست خودم در کشتی صید نهنگی که به گروئنلند می‌رفت وردست ملوان ایستادم و خودم را از احترامات رایج محروم کردم. اعتراف می‌کنم که وقتی ناخدای کشتی درجهٔ کمک‌ناخدایی را به من پیشنهاد داد و صادقانه از من خواست برایش کار کنم حس غرور مرا فراگرفت؛ ناخدا ملاحی‌ام را قدر دانسته بود.»

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
350,000
٪15
297,500 تومان
توضیحات

کتاب فرانکنشتاین نوشته مری شلی ترجمه فرشاد رضایی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

دکتر فرانکنشتاین دانشمند جوان و بلندپروازی است که طی بررسی‌ها و تحقیقات بسیار در آزمایشگاه خود به چیزی مخوف دست می‌یابد، رازی هولناک که خالقش را قربانی خواهد کرد: ساخت انسان. موجود که از بقایای مردگان تشکیل شده مخلوقی دهشتناک که فقط شرارت می‌آفریند و از حیطۀ کنترل و اختیار دانشمند خارج می‌شود.

 فرانکنشتاین

 

این تأملات مرا از بند آن پریشان‌حالی ابتدای نامه‌ام رها کردند و احساس می‌کنم قلبم در شوقی می‌سوزد که مرا تا عرش اعلا بالا می‌برد چرا که هیچ‌چیز به قدر هدفی ثابت ذهن آدمی را آرام نمی‌کند؛ چه خوب است نقطه‌ای که روانِ آدمی چشم ذهنش را میخکوبِ آن کند. این سفر رؤیای محبوب من در سال‌های اوان زندگی بوده است. من مشتاقانه در بحر خواندن سفرنامه‌های گوناگونی می‌رفتم که شرح ماجراهایی بودند با امید رسیدن به اقیانوس آرام شمالی از طریق دریاهای محیط قطب. شاید به یاد داشته باشی که سرتاسر کتابخانهٔ عمو تامِس پُر بود از تاریخچهٔ سفرهای اکتشافی. من تحصیل را رها کردم, اما دیوانه‌وار عاشق کتاب خواندن بودم. روز و شب مشغول آن کتاب‌ها بودم و هرچه بیشتر با آن آثار آشنا می‌شدم حسرتی که از کودکی رهایم نکرد بیشتر در دلم شعله می‌کشید و با خود می‌گفتم چرا پدرم در آخرین لحظات عمرش عمویم را نهی کرده بود از این‌که بگذارد من دریانوردی پیشه کنم.

اولین باری که تراوشات ذهنی شاعران قدیم را خواندم خیال دریانوردی از سرم پرید و آن اشعار به دلم نشستند و مرا به عرش اعلا بردند. من هم شاعر شدم و یک سال در بهشت خودساخته‌ام زندگی کردم؛ با خود می‌گفتم شاید در معبدِ نام‌هایی محفوظ مانند هومر و شکسپیر طاقچه‌ای هم به نام من بزنند. خودت خوب می‌دانی که به جایی نرسیدم و چه فضاحت‌بار ناامیدی‌ام را به دوش کشیدم. اما درست در همان زمان ثروت پسرعمویم را به ارث بردم و فکرم دوباره رفت سوی همان تمایل اولیه‌ای که داشتم.

از روزی که عزمم را برای رفتن به این سفر جزم کردم شش سال می‌گذرد. همین حالا هم خوب به یاد دارم آن لحظه‌ای را که خودم را وقف این مخاطرهٔ عظیم کردم. اول بدنم را به سختی‌ها عادت دادم. چند بار با صیادان نهنگ راهی دریای شمال شدم؛ به خواست خود تن به سرما، گرسنگی، تشنگی و بی‌خوابی دادم؛ روزها اغلب بیش از ملوان‌های عادی می‌کوشیدم و شب‌ها می‌نشستم به مطالعهٔ ریاضیات و نظریات پزشکی و آن شاخه‌هایی از علوم طبیعی که بیش از همه به کار دریانوردی مکتشف می‌آید. دو بار به خواست خودم در کشتی صید نهنگی که به گروئنلند می‌رفت وردست ملوان ایستادم و خودم را از احترامات رایج محروم کردم. اعتراف می‌کنم که وقتی ناخدای کشتی درجهٔ کمک‌ناخدایی را به من پیشنهاد داد و صادقانه از من خواست برایش کار کنم حس غرور مرا فراگرفت؛ ناخدا ملاحی‌ام را قدر دانسته بود.»

مشخصات
  • ناشر
    ققنوس
  • نویسنده
    مری شلی
  • مترجم
    فرشاد رضایی
  • قطع کتاب
    پالتویی
  • نوع جلد
    گالینگور
  • سال چاپ
    1403
  • نوبت چاپ
    پنجم
  • تعداد صفحات
    323
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش