کتاب غرب زدگی نوشته جلال آل احمد, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی میباشد.
کتابی که می خوانید غرب زدگی اولین جرقه های نوشتاری این کتاب که پیرامون یک بیماری همه گیر در کشورهای جهان سومی، یعنی غرب زدگی سخن می گوید در جلساتی از شورای هدف فرهنگ ایران در سال 1340 زده شد و در پی افت و خیزهای فراوان و ممنوعیت های چاپ و سانسورها و ممیزی ها نهایتا به چاپ رسید تا در آن از مشکلی سخن گفته شود که یک مملکت را دچار از خودبیگانگی می کند به طوری که دیگر نه شرقی است و نه غربی، و به ریشه یابی این بیماری در دل تاریخ کشورمان پرداخته شود. آل احمد با ضرباهنگی تند و شتابزده و با نگاهی آسیب شناسانه این مسئله را بیشتر از زاویه اقتصادی و اجتماعی وا می کاود.
بخشی از کتاب
تنها مصرف کننده ماشین ماندن و به تسلیم صرف تن به این قضای قرن بیستمی دادن، همان راهی است که تاکنون پیموده ایم. راهی که به روزگار فعلی منتهی شده است. به روزگار غرب زدگی. به روزگار دست به دهان غرب ماندن که بیایند و هرچند سال یک بار اعتباری بدهند یا کمکی، که مصنوعات شان را بخریم و ماشین ها که قراضه شد از نو. درست است که این راه آسانی است و برآورنده ی بسیاری از کاهلی ها و تنبلی ها و بی عرضگی ها و بیکارگی ها. اما اگر این راه به جایی می برد که این همه نابسامانی در کارمان نبود و این همه خطر افلاس نبود و دست کم احتیاجی به چنین قلم اندازی نبود......
کتاب غرب زدگی نوشته جلال آل احمد, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی میباشد.
کتابی که می خوانید غرب زدگی اولین جرقه های نوشتاری این کتاب که پیرامون یک بیماری همه گیر در کشورهای جهان سومی، یعنی غرب زدگی سخن می گوید در جلساتی از شورای هدف فرهنگ ایران در سال 1340 زده شد و در پی افت و خیزهای فراوان و ممنوعیت های چاپ و سانسورها و ممیزی ها نهایتا به چاپ رسید تا در آن از مشکلی سخن گفته شود که یک مملکت را دچار از خودبیگانگی می کند به طوری که دیگر نه شرقی است و نه غربی، و به ریشه یابی این بیماری در دل تاریخ کشورمان پرداخته شود. آل احمد با ضرباهنگی تند و شتابزده و با نگاهی آسیب شناسانه این مسئله را بیشتر از زاویه اقتصادی و اجتماعی وا می کاود.
بخشی از کتاب
تنها مصرف کننده ماشین ماندن و به تسلیم صرف تن به این قضای قرن بیستمی دادن، همان راهی است که تاکنون پیموده ایم. راهی که به روزگار فعلی منتهی شده است. به روزگار غرب زدگی. به روزگار دست به دهان غرب ماندن که بیایند و هرچند سال یک بار اعتباری بدهند یا کمکی، که مصنوعات شان را بخریم و ماشین ها که قراضه شد از نو. درست است که این راه آسانی است و برآورنده ی بسیاری از کاهلی ها و تنبلی ها و بی عرضگی ها و بیکارگی ها. اما اگر این راه به جایی می برد که این همه نابسامانی در کارمان نبود و این همه خطر افلاس نبود و دست کم احتیاجی به چنین قلم اندازی نبود......