کتاب طاعون

کتاب طاعون نوشته آلبر کامو ترجمه محمدجواد فیروزی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی میباشد.

طاعون

بخشی از متن کتاب

در اواسط این سال بود که باد در شهر طاعون زده شروع به وزیدن کرد و چندین هفته ادامه یافت. ساکنان اوران به ویژه از این باد هراس دارند، چون هیچ سد و مانعی سر راهش نیست و در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر که روی زمین همواری ایجاد شده می‌پیچد و باشدت تمام در همهٔ خانه‌ها نفوذ می‌کند. به علت این‌که در چند ماه اخیر یک قطره هم باران نباریده بود، نمای ساختمان‌ها بر اثر تابش خورشید و گرما با قشر خاکستری بتونه مانندی پوشیده شده بود که باد هنگام وزیدن آن‌ها را می‌کند و با خود می‌برد. باد گرد و غبار و تکه کاغذهای پراکنده را هم توی پاهای رهگذران اندکی که توی کوچه‌ها بودند می‌پیچاند. رهگذرها به جلو خم شده، دستمالی جلو دهان گرفته بودند و به سرعت از کوچه‌ها می‌گذشتند. غروب، در محل‌هایی که مردم گرد هم جمع می‌شدند و می‌کوشیدند این روزهایی را که می‌توانست برای هر یک از آن‌ها آخرین روز زندگی‌شان باشد هر چه طولانی‌تر کنند، گروه‌های کوچکی از مردم دیده می‌شدند که شتاب‌زده به طرف خانه‌هاشان و یا کافه‌ها می‌رفتند، به‌طوری که چند روزی، هنگام غروب که در آن دوره خیلی سریع فرا می‌رسید، کوچه‌ها خالی می‌شد و فقط باد بود که در پیچ و خم آن‌ها دائماً زوزه می‌کشید. از دریای متلاطم و همچنان ناپیدا، رایحهٔ نمک و آلگ به مشام می‌رسید. این شهر خلوت، سفید از گرد و غبار و پر از رایحه‌های دریایی و زوزهٔ مداوم باد، همچون جزیره‌ای فلک‌زده و رها شده می‌نالید.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
225,000
٪17
186,750 تومان
توضیحات

کتاب طاعون نوشته آلبر کامو ترجمه محمدجواد فیروزی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی میباشد.

طاعون

بخشی از متن کتاب

در اواسط این سال بود که باد در شهر طاعون زده شروع به وزیدن کرد و چندین هفته ادامه یافت. ساکنان اوران به ویژه از این باد هراس دارند، چون هیچ سد و مانعی سر راهش نیست و در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر که روی زمین همواری ایجاد شده می‌پیچد و باشدت تمام در همهٔ خانه‌ها نفوذ می‌کند. به علت این‌که در چند ماه اخیر یک قطره هم باران نباریده بود، نمای ساختمان‌ها بر اثر تابش خورشید و گرما با قشر خاکستری بتونه مانندی پوشیده شده بود که باد هنگام وزیدن آن‌ها را می‌کند و با خود می‌برد. باد گرد و غبار و تکه کاغذهای پراکنده را هم توی پاهای رهگذران اندکی که توی کوچه‌ها بودند می‌پیچاند. رهگذرها به جلو خم شده، دستمالی جلو دهان گرفته بودند و به سرعت از کوچه‌ها می‌گذشتند. غروب، در محل‌هایی که مردم گرد هم جمع می‌شدند و می‌کوشیدند این روزهایی را که می‌توانست برای هر یک از آن‌ها آخرین روز زندگی‌شان باشد هر چه طولانی‌تر کنند، گروه‌های کوچکی از مردم دیده می‌شدند که شتاب‌زده به طرف خانه‌هاشان و یا کافه‌ها می‌رفتند، به‌طوری که چند روزی، هنگام غروب که در آن دوره خیلی سریع فرا می‌رسید، کوچه‌ها خالی می‌شد و فقط باد بود که در پیچ و خم آن‌ها دائماً زوزه می‌کشید. از دریای متلاطم و همچنان ناپیدا، رایحهٔ نمک و آلگ به مشام می‌رسید. این شهر خلوت، سفید از گرد و غبار و پر از رایحه‌های دریایی و زوزهٔ مداوم باد، همچون جزیره‌ای فلک‌زده و رها شده می‌نالید.

مشخصات
  • ناشر
    نگاه
  • نویسنده
    آلبر کامو
  • مترجم
    محمدجواد فیروزی
  • قطع کتاب
    پالتویی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    سوم
  • تعداد صفحات
    380
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش