کتاب شاگردی یک ریاضیدان نوشته آندره ویل با ترجمه مهران اخباریفر، توسط نشرنی با موضوع تاریخ, سرگذشت و خاطرات, یکی از بزرگترین ریاضیدانان و شخصیتهای ریاضی قرن بیستم، از خالقان مکتب بورباکی در ریاضیات فرانسه به چاپ رسیده است.
آندره ویل، یکی از بزرگترین ریاضیدانان و شخصیتهای ریاضی قرن بیستم، و یکی از خالقان مکتب بورباکی در ریاضیات فرانسه، زندگینامه خود را چنین آغاز میکند: «زندگی من، یا دستکم بخشی از آن که ارزش این نام را دارد محدود است به تولدم در ششم مه ۱۹۰۶ و درگذشت همسر و همراهم، اِولین، در ۲۴ مه ۱۹۸۶.» آندره ویل در این کتاب زندگی خود را از دوران کودکی تا پاییز ۱۹۴۷ که بهعنوان استاد به دانشگاه شیکاگو میرود، و به قول خودش دوران شاگردیاش به پایان میرسد بیان میکند. گرچه مینویسد: «میخواستم این خاطرات را با رسیدنم به بندر نیویورک در مارس ۱۹۴۱ به پایان برسانم. ولی دوران شاگردیام به این زودی تمام نشده بود. چه میگویم؟ امروز هم هنوز در حال آموختنم. میآموزم که با خاطراتم زندگی کنم.» آندره ویل ضمن بازگویی فراز و نشیبهای زندگیاش، در بسیاری لحظات خواننده را با عمیقترین احساسات خود همراه میکند و در این سفر، خواننده را به قلب و ذهن خود راه میدهد.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب شاگردی یک ریاضیدان را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب شاگردی یک ریاضیدان نوشته آندره ویل با ترجمه مهران اخباریفر، توسط نشرنی با موضوع تاریخ, سرگذشت و خاطرات, یکی از بزرگترین ریاضیدانان و شخصیتهای ریاضی قرن بیستم، از خالقان مکتب بورباکی در ریاضیات فرانسه به چاپ رسیده است.
آندره ویل، یکی از بزرگترین ریاضیدانان و شخصیتهای ریاضی قرن بیستم، و یکی از خالقان مکتب بورباکی در ریاضیات فرانسه، زندگینامه خود را چنین آغاز میکند: «زندگی من، یا دستکم بخشی از آن که ارزش این نام را دارد محدود است به تولدم در ششم مه ۱۹۰۶ و درگذشت همسر و همراهم، اِولین، در ۲۴ مه ۱۹۸۶.» آندره ویل در این کتاب زندگی خود را از دوران کودکی تا پاییز ۱۹۴۷ که بهعنوان استاد به دانشگاه شیکاگو میرود، و به قول خودش دوران شاگردیاش به پایان میرسد بیان میکند. گرچه مینویسد: «میخواستم این خاطرات را با رسیدنم به بندر نیویورک در مارس ۱۹۴۱ به پایان برسانم. ولی دوران شاگردیام به این زودی تمام نشده بود. چه میگویم؟ امروز هم هنوز در حال آموختنم. میآموزم که با خاطراتم زندگی کنم.» آندره ویل ضمن بازگویی فراز و نشیبهای زندگیاش، در بسیاری لحظات خواننده را با عمیقترین احساسات خود همراه میکند و در این سفر، خواننده را به قلب و ذهن خود راه میدهد.