کتاب ساختن زندگی دلخواه دانش و هنر خوشبختی نوشته آرتور بروکس، اوپرا وینفری با ترجمه علی اکبر علدالرشیدی توسط انتشارات فرهنگسرای میردشتی به چاپ رسیده است.
نویسنده کتاب ساختن زندگی دلخواه دانش و هنر خوشبختی، در مورد خوشبختی و شادمانی مینویسد. میگوید دلیلش آن است که برای او خوشبختی و شادمانی نیاز به تمرین و ممارست دارد.
اگر به مطالعه در مورد شادمانی مشغول نباشیم در مکانی پایینتر از جایی که امروز قرار داریم خواهم بود. دلیلش این نیست که بیمار هستیم یا غصه ها و رنجهای عمیق و غیرعادی را تحمل میکنیم. این قبیل مشکلات در زندگی همه از جمله در خانواده خود نویسنده هم هست. پدر بزرگ نویسنده انسان غمگینی و بی قرار و ناآرام بوده است. نویسنده معتقد است او هم هر دو ارث را برده است. هم بیقرار است و هم غمگین. وی مدعی است کارش به عنوان یک دانشمند علوم اجتماعی پژوهش نیست. کار اصلی او خودشناسی و تحقیق در مورد خودش است.
اگر این کتاب را خریدهاید که بخوانید زیرا انسان خوشحال و خوشبختی نیستید، چه آنقدر که دلتان میخواهد خوشبخت نیستید یا اینکه روی کاغذ دارای زندگی خوب و پر از خوشبختی هستید ولی موضوعاتی عذابآور ذهن شما را احاطه کرده است، شما همان کسی هستید که باید مخاطب این کتاب باشید. زیرا که شما و نویسنده یک روح واحد در دو بدن مجزا هستید و درد همدیگر را میفهمید.
البته، انسان که از سنگ ساخته نشده است. حتی اگر به مدیریت احساسات خود متعهد شده باشید و حتی اگر تصمیم به ساختن زندگی دلخواه خود بر پایه خانواده، دوستان، کار و اعتقاد گرفته باشید، باز هم مواقعی پیش میاید که عشق از دسترس شما دور میماند. وقتی نسبت به کسی واکنش نامناسب نشان میدهید، اجازه میدهید احساساتتان بر شما غلبه کند و اسیر سرخوردگی و درماندگی میشوید. این هم امری طبیعی است. کلید رسیدن به کمال تلاش دوباره، دو باره و دوباره است. هر روز از زندگی ما یک روز تازه است. روز جدید فرصت تازهای ایجاد میکند که کولهپشتیمان را بر داریم و به کارگاه خود برگردیم. فقط یادتان باشد که زندگی دلخواه شما باید بر زیر بنای «عشق» ساخته شود. اگر ساختمان فرو ریخت عشق باقی است. دوباره سنگها را روی هم بچینید و بنا را احیا کنید.
انسانها در یک مسیر گام میزنند. همه یک سرنوشت دارند. راهی نیست مگر ساختن زندگی دلخواه بر پایه عشق و رسیدن به شادمانی بیشتر. این همان خصلت مشترکی است که همه ما را در یک مشارکت گسترده گرد هم میاورد.
یادتان باشد، همه ما همسفر هستیم و در کنار هم گام میزنیم. همه ما در این سفر برای همدیگر آرزوهای خیر میکنیم. از دیگران هم انتظار داریم خیر ما را بخواهند. ما باید پشتیبان همدیگر باشیم و به یکدیگر کمک کنیم تا زندگی دلخواهمان را بسازیم. اگر همداستانی کنیم و اگر دوشادوش هم تلاش کنیم شاید بتوانیم دنیای دلخواهمان را هم بسازیم.
کتاب ساختن زندگی دلخواه دانش و هنر خوشبختی نوشته آرتور بروکس، اوپرا وینفری با ترجمه علی اکبر علدالرشیدی توسط انتشارات فرهنگسرای میردشتی به چاپ رسیده است.
نویسنده کتاب ساختن زندگی دلخواه دانش و هنر خوشبختی، در مورد خوشبختی و شادمانی مینویسد. میگوید دلیلش آن است که برای او خوشبختی و شادمانی نیاز به تمرین و ممارست دارد.
اگر به مطالعه در مورد شادمانی مشغول نباشیم در مکانی پایینتر از جایی که امروز قرار داریم خواهم بود. دلیلش این نیست که بیمار هستیم یا غصه ها و رنجهای عمیق و غیرعادی را تحمل میکنیم. این قبیل مشکلات در زندگی همه از جمله در خانواده خود نویسنده هم هست. پدر بزرگ نویسنده انسان غمگینی و بی قرار و ناآرام بوده است. نویسنده معتقد است او هم هر دو ارث را برده است. هم بیقرار است و هم غمگین. وی مدعی است کارش به عنوان یک دانشمند علوم اجتماعی پژوهش نیست. کار اصلی او خودشناسی و تحقیق در مورد خودش است.
اگر این کتاب را خریدهاید که بخوانید زیرا انسان خوشحال و خوشبختی نیستید، چه آنقدر که دلتان میخواهد خوشبخت نیستید یا اینکه روی کاغذ دارای زندگی خوب و پر از خوشبختی هستید ولی موضوعاتی عذابآور ذهن شما را احاطه کرده است، شما همان کسی هستید که باید مخاطب این کتاب باشید. زیرا که شما و نویسنده یک روح واحد در دو بدن مجزا هستید و درد همدیگر را میفهمید.
البته، انسان که از سنگ ساخته نشده است. حتی اگر به مدیریت احساسات خود متعهد شده باشید و حتی اگر تصمیم به ساختن زندگی دلخواه خود بر پایه خانواده، دوستان، کار و اعتقاد گرفته باشید، باز هم مواقعی پیش میاید که عشق از دسترس شما دور میماند. وقتی نسبت به کسی واکنش نامناسب نشان میدهید، اجازه میدهید احساساتتان بر شما غلبه کند و اسیر سرخوردگی و درماندگی میشوید. این هم امری طبیعی است. کلید رسیدن به کمال تلاش دوباره، دو باره و دوباره است. هر روز از زندگی ما یک روز تازه است. روز جدید فرصت تازهای ایجاد میکند که کولهپشتیمان را بر داریم و به کارگاه خود برگردیم. فقط یادتان باشد که زندگی دلخواه شما باید بر زیر بنای «عشق» ساخته شود. اگر ساختمان فرو ریخت عشق باقی است. دوباره سنگها را روی هم بچینید و بنا را احیا کنید.
انسانها در یک مسیر گام میزنند. همه یک سرنوشت دارند. راهی نیست مگر ساختن زندگی دلخواه بر پایه عشق و رسیدن به شادمانی بیشتر. این همان خصلت مشترکی است که همه ما را در یک مشارکت گسترده گرد هم میاورد.
یادتان باشد، همه ما همسفر هستیم و در کنار هم گام میزنیم. همه ما در این سفر برای همدیگر آرزوهای خیر میکنیم. از دیگران هم انتظار داریم خیر ما را بخواهند. ما باید پشتیبان همدیگر باشیم و به یکدیگر کمک کنیم تا زندگی دلخواهمان را بسازیم. اگر همداستانی کنیم و اگر دوشادوش هم تلاش کنیم شاید بتوانیم دنیای دلخواهمان را هم بسازیم.