کتاب ره نمای طریق جلد اول نوشته محمدعلی جاودان توسط انتشارات واژه پرداز اندیشه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: اسلام، جنبه های مذهبی، مشاوره
کتاب رهنمای طریق پس از شرح زندگینامهٔ مختصری از محمدعلی جاودان به پرسشهای اخلاقی و عبادیای که از او شده بوده است اشاره کرده و پاسخهای گفتهشده را نیز آورده است. بخشهای بعدی کتاب حاضر به پاسخهای این شخصیت به مشاورههای تحصیلی، پرسشهای اعتقادی، قرآنی، روایی و تاریخی، مشاورههای مطالعه، پرسشهای مربوط به ازدواج، پرسشهای مربوط به مسائل خانواده و... پرداخته است
برای مطالعهی مثنوی مولوی و فهم دقیق آن، چه مقدّماتی لازم است؟
مطالعهی دقیق مثنوی مولوی، به مطالعات تخصّصی احتیاج دارد. بهنظر بنده شما ابتداً کتاب «منطق کاربردی»، سپس کتاب «منطق صوری» و سپس به کمک سیدیهای درسی، کتب «آموزش عقاید» و آموزش فلسفهی آیت الله مصباحیزدی را با دقّت بخوانید و بفهمید. آنگاه میتوانید به کمک کتاب «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین محمد مولوی» مثنوی مولوی را مطالعه و فهم نمایید.
نظر حضرتعالی در زمینهی مطالعهی کتب فلسفهی غرب چیست؟
برادر عزیز، این مسیر، مسیر خطرناکی است. یکی از اساتید بنده که دانشمند کمنظیری بود، در مباحثی که فیلسوفان اسلامی نظریه ارائه دادهاند، از نظریات فیلسوفان غربی پیروی نمیکرد، امّا در فلسفهی سیاست که فیلسوفان اسلامی نظریهی کاملی ارائه ندادهاند، از نظریه فیلسوفان متأخّر انگلیسی یعنی دموکراسی و لیبرالیسم دفاع مینمود. این مورد و دهها مورد دیگر کافی است که آدمی بداند اگر در فلسفهی غرب وارد شود، مشخّص نیست به کجا خواهد رسید؛ پس بهتر است که ابتدا فلسفهی اسلامی عمیق و درست خوانده شود و سپس بهسراغ فلسفهی غرب رفت تا حدّاقل ایرانی بودن و مسلمانیِ انسان در این مباحث حفظ شود.
برادری بزرگتر از خود دارم که در تربیت بنده، مذهبی شدن و تقیّدم به مسائل دینی تأثیر بهسزایی داشته است. امّا متأسّفانه ایشان پس از سفر به خارج از کشور جهت تحصیل در رشتهی مدیریت، اعتقاد زیادی به کتب علوم انسانی غربی پیدا کردهاند؛ بهگونهای که در برخی موارد نسبتبه رهبر معظم انقلاب سخنانی عجیب و نگرانکننده بیان میکند؛ همچنین همسر ایشان که از خانوادهای مذهبی و فارغ التحصیل از دانشگاهی مذهبی بوده، تقیّد به پوششِ چادر را از دست داده است؛ البتّه من با ایشان بسیار صحبت کردهام، امّا مؤثر واقع نشده است. بهنظر شما بنده چگونه باید با ایشان سخن بگویم؟
قاعدتاً ایشان در هاضمهی غرب و علوم غربی هضم شدهاند و کسی که اینگونه شود که با اعتقاد به غرب و علوم انسانیِ غربی در کشورهای غربی زندگی کند بهطور معمول راه برگشت و نجاتی نخواهد داشت و تا شما نیز حدّاقل بهاندازهی ایشان از آن علوم آگاهی نداشته باشید نمیتوانید در ایشان تأثیر بگذارید. از طرفی اگر شما نیز بهاندازهی ایشان از این علوم آگاهی یابید، ممکن است همان تمایلات و افکار در شما هم ایجاد شود؛ پس در نتیجه شما باید بکوشید تا اطّلاعات دینی، علم فلسفه و منطق اسلامی را خوب فرا بگیرید تا شاید بتوانید در بحث با ایشان تأثیرگذار باشید.
اخیراً کتابی در نقد کرامات مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط منتشر شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط شخص خوب و زحمت کشیدهای بوده و محبّت خدا را احساس کرده بوده است؛ ولی بهنظر بنده ایشان از نظر درجات کمال، در حدّ متوسّطی بودهاند. از طرفی نمیتوان مرتبت و بزرگی کسی را از کتاب شرح احوال او بهدست آورد مگر اینکه خود آن شخص را ببینید و او را از نزدیک بشناسید؛ همچنین بهنظر میرسد کتابی که در نقد ایشان نوشته شده، مقداری تندروی کرده است؛ البتّه باید توجّه داشت که اگر مرحوم خیّاط از نظر تحصیلات به حدّ کفایت درس خوانده بود و استاد خبیری نیز ایشان را راهنمایی میکرد، یقیناً به مقامات بالاتری میرسید. مطلب دیگر که باید در پایان متذکّر شویم این است که استادِ راهِ آدمیت، میبایست ملّا، مجتهد و راه رفته باشد و شخص درس نخوانده و عامی نمیتواند این منصب را عهدهدار شود.
کتاب ره نمای طریق جلد اول نوشته محمدعلی جاودان توسط انتشارات واژه پرداز اندیشه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: اسلام، جنبه های مذهبی، مشاوره
کتاب رهنمای طریق پس از شرح زندگینامهٔ مختصری از محمدعلی جاودان به پرسشهای اخلاقی و عبادیای که از او شده بوده است اشاره کرده و پاسخهای گفتهشده را نیز آورده است. بخشهای بعدی کتاب حاضر به پاسخهای این شخصیت به مشاورههای تحصیلی، پرسشهای اعتقادی، قرآنی، روایی و تاریخی، مشاورههای مطالعه، پرسشهای مربوط به ازدواج، پرسشهای مربوط به مسائل خانواده و... پرداخته است
برای مطالعهی مثنوی مولوی و فهم دقیق آن، چه مقدّماتی لازم است؟
مطالعهی دقیق مثنوی مولوی، به مطالعات تخصّصی احتیاج دارد. بهنظر بنده شما ابتداً کتاب «منطق کاربردی»، سپس کتاب «منطق صوری» و سپس به کمک سیدیهای درسی، کتب «آموزش عقاید» و آموزش فلسفهی آیت الله مصباحیزدی را با دقّت بخوانید و بفهمید. آنگاه میتوانید به کمک کتاب «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین محمد مولوی» مثنوی مولوی را مطالعه و فهم نمایید.
نظر حضرتعالی در زمینهی مطالعهی کتب فلسفهی غرب چیست؟
برادر عزیز، این مسیر، مسیر خطرناکی است. یکی از اساتید بنده که دانشمند کمنظیری بود، در مباحثی که فیلسوفان اسلامی نظریه ارائه دادهاند، از نظریات فیلسوفان غربی پیروی نمیکرد، امّا در فلسفهی سیاست که فیلسوفان اسلامی نظریهی کاملی ارائه ندادهاند، از نظریه فیلسوفان متأخّر انگلیسی یعنی دموکراسی و لیبرالیسم دفاع مینمود. این مورد و دهها مورد دیگر کافی است که آدمی بداند اگر در فلسفهی غرب وارد شود، مشخّص نیست به کجا خواهد رسید؛ پس بهتر است که ابتدا فلسفهی اسلامی عمیق و درست خوانده شود و سپس بهسراغ فلسفهی غرب رفت تا حدّاقل ایرانی بودن و مسلمانیِ انسان در این مباحث حفظ شود.
برادری بزرگتر از خود دارم که در تربیت بنده، مذهبی شدن و تقیّدم به مسائل دینی تأثیر بهسزایی داشته است. امّا متأسّفانه ایشان پس از سفر به خارج از کشور جهت تحصیل در رشتهی مدیریت، اعتقاد زیادی به کتب علوم انسانی غربی پیدا کردهاند؛ بهگونهای که در برخی موارد نسبتبه رهبر معظم انقلاب سخنانی عجیب و نگرانکننده بیان میکند؛ همچنین همسر ایشان که از خانوادهای مذهبی و فارغ التحصیل از دانشگاهی مذهبی بوده، تقیّد به پوششِ چادر را از دست داده است؛ البتّه من با ایشان بسیار صحبت کردهام، امّا مؤثر واقع نشده است. بهنظر شما بنده چگونه باید با ایشان سخن بگویم؟
قاعدتاً ایشان در هاضمهی غرب و علوم غربی هضم شدهاند و کسی که اینگونه شود که با اعتقاد به غرب و علوم انسانیِ غربی در کشورهای غربی زندگی کند بهطور معمول راه برگشت و نجاتی نخواهد داشت و تا شما نیز حدّاقل بهاندازهی ایشان از آن علوم آگاهی نداشته باشید نمیتوانید در ایشان تأثیر بگذارید. از طرفی اگر شما نیز بهاندازهی ایشان از این علوم آگاهی یابید، ممکن است همان تمایلات و افکار در شما هم ایجاد شود؛ پس در نتیجه شما باید بکوشید تا اطّلاعات دینی، علم فلسفه و منطق اسلامی را خوب فرا بگیرید تا شاید بتوانید در بحث با ایشان تأثیرگذار باشید.
اخیراً کتابی در نقد کرامات مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط منتشر شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط شخص خوب و زحمت کشیدهای بوده و محبّت خدا را احساس کرده بوده است؛ ولی بهنظر بنده ایشان از نظر درجات کمال، در حدّ متوسّطی بودهاند. از طرفی نمیتوان مرتبت و بزرگی کسی را از کتاب شرح احوال او بهدست آورد مگر اینکه خود آن شخص را ببینید و او را از نزدیک بشناسید؛ همچنین بهنظر میرسد کتابی که در نقد ایشان نوشته شده، مقداری تندروی کرده است؛ البتّه باید توجّه داشت که اگر مرحوم خیّاط از نظر تحصیلات به حدّ کفایت درس خوانده بود و استاد خبیری نیز ایشان را راهنمایی میکرد، یقیناً به مقامات بالاتری میرسید. مطلب دیگر که باید در پایان متذکّر شویم این است که استادِ راهِ آدمیت، میبایست ملّا، مجتهد و راه رفته باشد و شخص درس نخوانده و عامی نمیتواند این منصب را عهدهدار شود.