کتاب راهنمای اصلی کسب و کار نوشته کوین هرینگتون, مارک تیم با ترجمه سعید روینده, توسط انتشارات نگاه نوین به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت, مدیریت کسب و کار, توسعه فردی, کارآفرینی
این کتاب فقط یک کتاب دیگر درباره ی موفقیت در کارآفرینی نیست، چیزی بیش از آن است. اگر می خواهید یاد بگیرید «کوین هرینگتون» چگونه بیش از بیست کسب و کار راه اندازی کرد که هر کدام بیش از صد میلیون دلار فروش داشت، این کتاب برای شما مناسب است.
وقتی برای اولین بار رویای راه اندازی کسب و کار سراغ مان می آید، موفقیت را در بیش ترین حالتش تصور می کنیم. این افکار، خون را در رگ های ما جاری می کنند و قوه ی تخیل مان را راه می اندازند. در ذهن مان یک تصویر واضح از «قبل و بعد» خلق می کنیم و با انرژی بی حد و مرز به تمام مشکلات پیش روی مان رسیدگی می کنیم. ساعت ها و روزها به سرعت به هفته ها و ماه ها تبدیل می شوند. سخت کوشی شروع می شود و به خودمان می گوییم کم و کاستی هایی که در روابط مان به وجود می آید، بخشی از «هزینه» انجام کسب و کار است.
بخشی از کتاب
کسانی را استخدام نکنید که از عهده ی پرداخت دستمزدشان برمی آیید
هزار راه برای استخدام کردن اشخاص وجود دارد و فقط یکی از آن هادستمزد دادن به آن هاست. می توانید از سهم سود همراه با دستمزد استفاده کنید. می توانید درصدی از درآمد یا سهام شرکت را پیشنهاد دهید. خیلی ها طرز فکر محدودکننده ای دارند. فکر می کنند فقط می توانند افرادی را استخدام کنند که از عهده ی پرداخت دستمزدشان برمی آیند؛ ولی این واقعیت ندارد. این طرز فکر، خیلی از کارآفرینان را از رسیدن به بالاترین حد ظرفیت شان باز می دارد. اگر بخواهم کسب و کاری را توسعه دهم، ترجیح می دهم یک مدیر ارشد مالی صد میلیون دلاری را برای ده ساعت کار در هفته استخدام کنم، نه یک مدیر ارشد مالی یک میلیون دلاری را برای شصت ساعت کار در هفته.
کتاب راهنمای اصلی کسب و کار نوشته کوین هرینگتون, مارک تیم با ترجمه سعید روینده, توسط انتشارات نگاه نوین به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت, مدیریت کسب و کار, توسعه فردی, کارآفرینی
این کتاب فقط یک کتاب دیگر درباره ی موفقیت در کارآفرینی نیست، چیزی بیش از آن است. اگر می خواهید یاد بگیرید «کوین هرینگتون» چگونه بیش از بیست کسب و کار راه اندازی کرد که هر کدام بیش از صد میلیون دلار فروش داشت، این کتاب برای شما مناسب است.
وقتی برای اولین بار رویای راه اندازی کسب و کار سراغ مان می آید، موفقیت را در بیش ترین حالتش تصور می کنیم. این افکار، خون را در رگ های ما جاری می کنند و قوه ی تخیل مان را راه می اندازند. در ذهن مان یک تصویر واضح از «قبل و بعد» خلق می کنیم و با انرژی بی حد و مرز به تمام مشکلات پیش روی مان رسیدگی می کنیم. ساعت ها و روزها به سرعت به هفته ها و ماه ها تبدیل می شوند. سخت کوشی شروع می شود و به خودمان می گوییم کم و کاستی هایی که در روابط مان به وجود می آید، بخشی از «هزینه» انجام کسب و کار است.
بخشی از کتاب
کسانی را استخدام نکنید که از عهده ی پرداخت دستمزدشان برمی آیید
هزار راه برای استخدام کردن اشخاص وجود دارد و فقط یکی از آن هادستمزد دادن به آن هاست. می توانید از سهم سود همراه با دستمزد استفاده کنید. می توانید درصدی از درآمد یا سهام شرکت را پیشنهاد دهید. خیلی ها طرز فکر محدودکننده ای دارند. فکر می کنند فقط می توانند افرادی را استخدام کنند که از عهده ی پرداخت دستمزدشان برمی آیند؛ ولی این واقعیت ندارد. این طرز فکر، خیلی از کارآفرینان را از رسیدن به بالاترین حد ظرفیت شان باز می دارد. اگر بخواهم کسب و کاری را توسعه دهم، ترجیح می دهم یک مدیر ارشد مالی صد میلیون دلاری را برای ده ساعت کار در هفته استخدام کنم، نه یک مدیر ارشد مالی یک میلیون دلاری را برای شصت ساعت کار در هفته.