کتاب دشمنی به نام خود پرستی (نبردی برای سلطه بر بزرگ ترین رقیب زندگی مان) نوشته رایان هالیدی با ترجمه فرشید حیدرزاده, توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی موفقیت, راه و رسم زندگی، خودخواهی، جاه طلبی، از کتاب های پرفروش آمازون به چاپ رسیده است.
این کتاب درباره خودپرستی که امروزه به شکلی وسیع دنیای ما را دربرگرفته است سخن می گوید، از مسئله ی شایعی که بسیاری از موفقیت ها را در نطفه خفه می کند و تنها راه مقابله با آن در پیش گرفتن فروتنی و سخت کوشی است. در اثر پیش رو داستان هایی می خوانیم که ما را به درجه ای از رهایی می رسانند تا دست از بالیدن به خود برداریم و در عوض برای پرداختن به کارهایی که سرنوشت ما را به بهترین شکل دستخوش تغییر می کنند گام برداریم.
به نظر می رسد که باور ما بر این است که سکوت نشانه ضعف است. آنچه نادیده گرفته می شود به منزله مرگ است (و برای خودپرستی، این عین واقعیت است). پس فقط حرف می زنیم، حرف می زنیم و حرف می زنیم، طوری که گویی زندگی مان به آن وابسته است. واقعیت این است که سکوت نشانه قدرت و توانمندی است-خصوصا در ابتدای هر تصمیم تازه ای. همانگونه که فیلسوف نامی (که در واقع از روزنامه ها و قیل و قال آن ها متنفر است) کی یر کگور هشدار می دهد، «شایعات بی اساس، بر گفتار حقیقی پیشی می گیرند، و بیان آنچه هنوز در مرحله تفکر است، با پیشی گرفتن از آن، به ضعف عمل می انجامد.» و این همان حالت موذیانه حرف زدن است. همه قادرند درباره خود حرافی کنند. حتی یک کودک هم می داند چگونه هوچی گری کند و وراجی نماید. بیشتر مردم در غلو کردن و جمع کردن خریدار برای حرف خود استادند. پس، آنچه نایاب و کمیاب است، همان سکوت است. یعنی توانایی در اجتناب عامدانه از گفتگو، و ادامه زندگی بدون وابستگی به آن. سکوت، امتیازی است برای آنان که اعتماد به نفس دارند و توانمندند.
کتاب دشمنی به نام خود پرستی (نبردی برای سلطه بر بزرگ ترین رقیب زندگی مان) نوشته رایان هالیدی با ترجمه فرشید حیدرزاده, توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی موفقیت, راه و رسم زندگی، خودخواهی، جاه طلبی، از کتاب های پرفروش آمازون به چاپ رسیده است.
این کتاب درباره خودپرستی که امروزه به شکلی وسیع دنیای ما را دربرگرفته است سخن می گوید، از مسئله ی شایعی که بسیاری از موفقیت ها را در نطفه خفه می کند و تنها راه مقابله با آن در پیش گرفتن فروتنی و سخت کوشی است. در اثر پیش رو داستان هایی می خوانیم که ما را به درجه ای از رهایی می رسانند تا دست از بالیدن به خود برداریم و در عوض برای پرداختن به کارهایی که سرنوشت ما را به بهترین شکل دستخوش تغییر می کنند گام برداریم.
به نظر می رسد که باور ما بر این است که سکوت نشانه ضعف است. آنچه نادیده گرفته می شود به منزله مرگ است (و برای خودپرستی، این عین واقعیت است). پس فقط حرف می زنیم، حرف می زنیم و حرف می زنیم، طوری که گویی زندگی مان به آن وابسته است. واقعیت این است که سکوت نشانه قدرت و توانمندی است-خصوصا در ابتدای هر تصمیم تازه ای. همانگونه که فیلسوف نامی (که در واقع از روزنامه ها و قیل و قال آن ها متنفر است) کی یر کگور هشدار می دهد، «شایعات بی اساس، بر گفتار حقیقی پیشی می گیرند، و بیان آنچه هنوز در مرحله تفکر است، با پیشی گرفتن از آن، به ضعف عمل می انجامد.» و این همان حالت موذیانه حرف زدن است. همه قادرند درباره خود حرافی کنند. حتی یک کودک هم می داند چگونه هوچی گری کند و وراجی نماید. بیشتر مردم در غلو کردن و جمع کردن خریدار برای حرف خود استادند. پس، آنچه نایاب و کمیاب است، همان سکوت است. یعنی توانایی در اجتناب عامدانه از گفتگو، و ادامه زندگی بدون وابستگی به آن. سکوت، امتیازی است برای آنان که اعتماد به نفس دارند و توانمندند.