کتاب خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ با ترجمه آرزو خلجی مقدم توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
آرتور در کتابخانه مدرسه علوم دینی و الهیات پیزا نشسته بوده و توده عظیمی از مواعظ حطی را زیرورو میکرد. بعدازظهر یکی از روزهای داغ ژوئن بود و به این مناسبت پنجره طاق باز مانده و کرکرهها برای خنک ماندن هوا نیم بیسته شده بود. پدر مونتانلی برای لحظای از نوشتن بازماند تا نگاه پرمحبتی به جوان مو مشکی بیاندازد که سرش را روی کپه کاغذها خم کرده بود.
توانستی پیدایش کنی کارینو؟ مهم نیست باید آن صفحه را دوبارهنویسی کنم شاید آن برگه پاره شده و من تمام مدت تو را برای هیچ معطل کردهام. پدر مونتالی صدای آرامی داشت اما لحنش عمیق پرطنین و چنان گوش نواز بود که جذابیتی خاص به او بخشیده و مانند صدای سک متکلم قهار غنی از نوسان بود هرگاه با آرتور حرف میزد این صدا لحنی نوازش گرانه می یافت.
م
کتاب خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ با ترجمه آرزو خلجی مقدم توسط انتشارات نیک فرجام با موضوع ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
آرتور در کتابخانه مدرسه علوم دینی و الهیات پیزا نشسته بوده و توده عظیمی از مواعظ حطی را زیرورو میکرد. بعدازظهر یکی از روزهای داغ ژوئن بود و به این مناسبت پنجره طاق باز مانده و کرکرهها برای خنک ماندن هوا نیم بیسته شده بود. پدر مونتانلی برای لحظای از نوشتن بازماند تا نگاه پرمحبتی به جوان مو مشکی بیاندازد که سرش را روی کپه کاغذها خم کرده بود.
توانستی پیدایش کنی کارینو؟ مهم نیست باید آن صفحه را دوبارهنویسی کنم شاید آن برگه پاره شده و من تمام مدت تو را برای هیچ معطل کردهام. پدر مونتالی صدای آرامی داشت اما لحنش عمیق پرطنین و چنان گوش نواز بود که جذابیتی خاص به او بخشیده و مانند صدای سک متکلم قهار غنی از نوسان بود هرگاه با آرتور حرف میزد این صدا لحنی نوازش گرانه می یافت.
م