کتاب جزیره سرگردانی نوشته سیمین دانشور توسط انتشارات گستره با موضوع ادبیات داستانی، داستان های فارسی به چاپ رسیده است.
هستی به یاد ترنجی افتاد که سلیم به او داده بود و مادربزرگ روی بخاری زیر عکس پسرش گذاشته بود و گفته بود این همان اترج است و هستی گفته بود نه ترنج است و توران جان گفته بود ترنج و اترج یکی است. مربایش می کنیم و یک شب دیگر که آمد... هستی گفت نه بگذار همان جا زیر عکس پدرم باشد چرا سلیم به او ترنج داده بود؟ چرا هستی را به یاد نارنج و ترنج انداخته بود؟ ایا می خواست بگوید که اگر بخواهیمم تو را بچینیم فریاد خواهی کرد: آی چید..آی چید... نچین. دردم می آید. اخر اینجا قلبم است اینجا مغزم است یاد مهرماه خانم یاد قصع دختر نارنج و ترنج یاد چشمان سلیم یاد مراد...
کتاب جزیره سرگردانی نوشته سیمین دانشور توسط انتشارات گستره با موضوع ادبیات داستانی، داستان های فارسی به چاپ رسیده است.
هستی به یاد ترنجی افتاد که سلیم به او داده بود و مادربزرگ روی بخاری زیر عکس پسرش گذاشته بود و گفته بود این همان اترج است و هستی گفته بود نه ترنج است و توران جان گفته بود ترنج و اترج یکی است. مربایش می کنیم و یک شب دیگر که آمد... هستی گفت نه بگذار همان جا زیر عکس پدرم باشد چرا سلیم به او ترنج داده بود؟ چرا هستی را به یاد نارنج و ترنج انداخته بود؟ ایا می خواست بگوید که اگر بخواهیمم تو را بچینیم فریاد خواهی کرد: آی چید..آی چید... نچین. دردم می آید. اخر اینجا قلبم است اینجا مغزم است یاد مهرماه خانم یاد قصع دختر نارنج و ترنج یاد چشمان سلیم یاد مراد...