کتاب تهران در بعدازظهر نوشته مصطفی مستور توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

من هیچ توضیحی نمی خواهم. آره من دارم اشتباه می کنم. حق با توئه. من احمق ده ساله که دارم اشتباه می کم. اگه یه حرف راست تو زندگی ت زده باشی همینه که الان گفتی. اشباه اول من این بود که فکر می کرم به تو اعتماد کردمف اشتبا دوم من این بود که عاشقت شدم. اشتباه سم من این بود ه فکر می کردم با تو خوشبخت می شوم. اشتباه بعدی من این بود که تورا صدها بار بخشیدم. اشتباه هزارم من این بود که هیچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم پایین. هنوز هم دارم اشتبه می کنم که با حرف می زنم..... من نمیگم هر غلطتی خواستی نکن، من میگم دست از سر من بردار و برو یه احمق دیگه پیدا کن. توی زن ها تا دلت بخواد احمق هست. از اون هایی که تا یه مرد به شون گفت دوستت دارم باورشون می  شه و عاشقمی شن. از اون هایی که تا شوهرشون غلطی کرد می زنند زیر گریه. خوب من نیستم. یعنی دیگه نمی خوام باشم چرا گورت رو گم نمی کنی؟

مباحث کتاب تهران در بعدازظهر

1. هیاهو در شیب بعدازظهر
2. چند روایت معتر درباره ی بهشت
3. تهران در بعدازظهر
4. چند روایت معتبر درباره ی دوزخ
5. چند روایت معتبر درباره برزخ
6. چند مسئله ساده