کتاب بر دیوار کافه

کتاب بر دیوار کافه نوشته احمدرضا احمدی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی

نویسندگان یادگاری‌ها یکی یکی، در مکان‌هایی که خودشان برای فیلم‌برداری انتخاب کرده‌اند جلوی دوربین می‌آیند و سرگذشت خود را شرح می‌دهند. پاریس پس از جنگ، آدم‌های جنگ‌زده، بار رنجی که آدم‌ها به دوش می‌کشند، خرابه‌های به‌جامانده از جنگ و خاطرات عشق‌های ازدست‌رفته، ازجمله عناصر و موضوعاتی هستند که در رمان «بر دیوار کافه» حضوری پررنگ دارند. هر یادگاری نوشته شده بر دیوار کافه، قصه و سرگذشتی را با خود حمل می‌کند و نویسندگان این یادگاری‌ها، مقابل دوربین راوی، روایتگر این قصه‌ها و سرگذشت‌ها می‌شوند. این یادگاری‌ها، قطعاتی پررمزورازند و همین راز نهفته در آنهاست که راوی را به ثبت آنها و ساختن فیلم بر اساس‌شان ترغیب کرده است. ازجمله این یادگاری‌ها یکی این است: «همه آنهایی که در یک شب زمستانی در خیابان‌های پاریس با هم ساندویچ خورده بودند مرده‌اند.» و یکی دیگر: «من هر شب در یک خانه قدیمی مخروبه قدیمی به جا مانده از جنگ جهانی دوم در حومه پاریس می‌خوابم اما خواب‌های خوش می‌بینم.» و یا: «ما سه نفر در یک واگن اسقاط قطار که از دور خارج شده است زندگی می‌کنیم.»

هیچ‌کس فکر نمی‌کرد من از روی دیوار یادداشت برمی‌دارم حتا پیرمرد صاحب‌کافه که او هم سرگرم مشتریان بود. من همیشه در جستجوی رازی بودم. از کودکی این جستجو با من بود. این جستجو یک طرفش من بودم و طرف دیگرش انهدام و سوگ آدمی. من شیفته این دیوار شده بودم. من شرح زندگی آدم‌های گمنام را ورق می‌زدم. هر روز به دیدار این دیوار می‌رفتم که برای دیگران اهمیتی نداشت. یک دیوار بود پر از خط‌های غریب که صاحبان آن خط‌ها آن‌ها را با عجله نوشته بودند. خودم را دلداری می‌دادم که سرانجام در این جهان کامیاب و نیازمند چیزی شده بودم که خارج از من بود، روزهای اول خیال می‌کردم نوشتن خط‌های دیوار افسانه است اما من زمان را عقیم کرده بودم. این دیوار در کمال سادگی و طراوت مرا دلداری می‌داد. من ماهیت زمان و آفرینش را پیدا کرده بودم. به عمق آن مسافر بودم. روزی که یادداشت برداشتن من از دیوار کافه به پایان رسید گفتم: «آن دو ماه در جستجوی زمان و فضا و خواب و بیداری و غذا نبودم.» به خیابان آمدم. در خیابان‌های پاریس می‌دویدم. می‌خواستم خوشبختی‌ام را با دیگران تقسیم کنم اما همه با عجله به سر کار می‌رفتند.»

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
150,000
٪20
120,000 تومان
توضیحات

کتاب بر دیوار کافه نوشته احمدرضا احمدی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی

نویسندگان یادگاری‌ها یکی یکی، در مکان‌هایی که خودشان برای فیلم‌برداری انتخاب کرده‌اند جلوی دوربین می‌آیند و سرگذشت خود را شرح می‌دهند. پاریس پس از جنگ، آدم‌های جنگ‌زده، بار رنجی که آدم‌ها به دوش می‌کشند، خرابه‌های به‌جامانده از جنگ و خاطرات عشق‌های ازدست‌رفته، ازجمله عناصر و موضوعاتی هستند که در رمان «بر دیوار کافه» حضوری پررنگ دارند. هر یادگاری نوشته شده بر دیوار کافه، قصه و سرگذشتی را با خود حمل می‌کند و نویسندگان این یادگاری‌ها، مقابل دوربین راوی، روایتگر این قصه‌ها و سرگذشت‌ها می‌شوند. این یادگاری‌ها، قطعاتی پررمزورازند و همین راز نهفته در آنهاست که راوی را به ثبت آنها و ساختن فیلم بر اساس‌شان ترغیب کرده است. ازجمله این یادگاری‌ها یکی این است: «همه آنهایی که در یک شب زمستانی در خیابان‌های پاریس با هم ساندویچ خورده بودند مرده‌اند.» و یکی دیگر: «من هر شب در یک خانه قدیمی مخروبه قدیمی به جا مانده از جنگ جهانی دوم در حومه پاریس می‌خوابم اما خواب‌های خوش می‌بینم.» و یا: «ما سه نفر در یک واگن اسقاط قطار که از دور خارج شده است زندگی می‌کنیم.»

هیچ‌کس فکر نمی‌کرد من از روی دیوار یادداشت برمی‌دارم حتا پیرمرد صاحب‌کافه که او هم سرگرم مشتریان بود. من همیشه در جستجوی رازی بودم. از کودکی این جستجو با من بود. این جستجو یک طرفش من بودم و طرف دیگرش انهدام و سوگ آدمی. من شیفته این دیوار شده بودم. من شرح زندگی آدم‌های گمنام را ورق می‌زدم. هر روز به دیدار این دیوار می‌رفتم که برای دیگران اهمیتی نداشت. یک دیوار بود پر از خط‌های غریب که صاحبان آن خط‌ها آن‌ها را با عجله نوشته بودند. خودم را دلداری می‌دادم که سرانجام در این جهان کامیاب و نیازمند چیزی شده بودم که خارج از من بود، روزهای اول خیال می‌کردم نوشتن خط‌های دیوار افسانه است اما من زمان را عقیم کرده بودم. این دیوار در کمال سادگی و طراوت مرا دلداری می‌داد. من ماهیت زمان و آفرینش را پیدا کرده بودم. به عمق آن مسافر بودم. روزی که یادداشت برداشتن من از دیوار کافه به پایان رسید گفتم: «آن دو ماه در جستجوی زمان و فضا و خواب و بیداری و غذا نبودم.» به خیابان آمدم. در خیابان‌های پاریس می‌دویدم. می‌خواستم خوشبختی‌ام را با دیگران تقسیم کنم اما همه با عجله به سر کار می‌رفتند.»

مشخصات
  • ناشر
    ثالث
  • نویسنده
    احمدرضا احمدی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    چهارم
  • تعداد صفحات
    194
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش