کتاب بازی‌های میراث

کتاب بازی‌های میراث نوشته جنیفر لین بارنز با ترجمه نجلا محقق توسط انتشارات نون با موضوع رمان، ادبیات داستانی، داستان خارجی به چاپ رسیده است.

بخشی از متن کتاب

وقتی بچه بودم مادرم همیشه بازی‌هایی را اختراع می‌کرد. بازی "سکوت". بازی "کی می2تونه کاری کنه تا بیسکویتش دیرتر تموم شه؟" بازی همیشه محبوب "بازی مارشمالو" بود که شامل خوردن مارشمالو در داخل خانه با کت‌های پشمالو‌ی گودویل برای اجتناب از روشن کردن شوفاژها می‌شد. بازی "چراغ قوه" که وقتی برق می‌رفت انجام می‌دادیم. هیچ‌وقت قدم زنان جایی نمی‌رفتیم. مسابقه می‌دادیم. زمین تقریبا همیشه گدازه بود. دلیل اصلی وجود بالش ساختن قلعه بود. طولاتنی مدت‎ترین بازی ما "من یه راز دارم" نام داشت چون مادرم می‌گفت همه باید همیشه دست کم یک راز داشته باشند. بعضی روزها راز مرا حدس می‌زد. بعضی روزها نمی‌زد هرهفته این بازی را می‌کردیم درست تا وقتی پانزده‌ساله شدم و یکی از رازهایش او را به بیمارستان کشاند.

-تا بفهمم چه شده، مرده بود

-نوبت توئه، شاهزداده خانم. صدای خشنی مرا به زمان حال برگرداند. تمام روز وقت ندارم.

-یکی از اسب‌ها را به خانه‌اش سر دادم و اعتراض کردم: من شاهزاده نیستم. نوبت توئه ، پیرمرد

 

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
275,000
٪15
233,750 تومان
توضیحات

کتاب بازی‌های میراث نوشته جنیفر لین بارنز با ترجمه نجلا محقق توسط انتشارات نون با موضوع رمان، ادبیات داستانی، داستان خارجی به چاپ رسیده است.

بخشی از متن کتاب

وقتی بچه بودم مادرم همیشه بازی‌هایی را اختراع می‌کرد. بازی "سکوت". بازی "کی می2تونه کاری کنه تا بیسکویتش دیرتر تموم شه؟" بازی همیشه محبوب "بازی مارشمالو" بود که شامل خوردن مارشمالو در داخل خانه با کت‌های پشمالو‌ی گودویل برای اجتناب از روشن کردن شوفاژها می‌شد. بازی "چراغ قوه" که وقتی برق می‌رفت انجام می‌دادیم. هیچ‌وقت قدم زنان جایی نمی‌رفتیم. مسابقه می‌دادیم. زمین تقریبا همیشه گدازه بود. دلیل اصلی وجود بالش ساختن قلعه بود. طولاتنی مدت‎ترین بازی ما "من یه راز دارم" نام داشت چون مادرم می‌گفت همه باید همیشه دست کم یک راز داشته باشند. بعضی روزها راز مرا حدس می‌زد. بعضی روزها نمی‌زد هرهفته این بازی را می‌کردیم درست تا وقتی پانزده‌ساله شدم و یکی از رازهایش او را به بیمارستان کشاند.

-تا بفهمم چه شده، مرده بود

-نوبت توئه، شاهزداده خانم. صدای خشنی مرا به زمان حال برگرداند. تمام روز وقت ندارم.

-یکی از اسب‌ها را به خانه‌اش سر دادم و اعتراض کردم: من شاهزاده نیستم. نوبت توئه ، پیرمرد

 

مشخصات
  • ناشر
    نون
  • نویسنده
    جنیفر لین بارنز
  • مترجم
    نجلا محقق
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    ششم
  • تعداد صفحات
    360
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش