کتاب اما نوشته جین آستین با ترجمه رضا رضایی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, ادبیات داستانی, نمایش رمان اوج هنر طنز به چاپ رسیده است.
اِما وودهاس دختری است خوشقلب ولی خیالباف که تصور میکند همهی آدمها را میشناسد و میتواند سرنوشت آنها را رقم بزند. بهتدریج پردهی پندار کنار میرود و اِما در جریان حوادث از خودفریبی به خودشناسی میرسد. جین آستین در این رمان اوج هنر طنز خود را به نمایش گذاشته است.
چه رمز و رازی در دل رمانهای کلاسیک نهفته است که با گذشت قرنها از نگارش آنها همچنان خوانده میشوند؟ یکی از متداولترین پاسخهای این سوال، در نظر گرفتن ادبیات کلاسیک به عنوان جایگزینی برای دوره و زمانهای است که خودمان هرگز آن را تجربه نکردهایم. نویسندگان توانای کلاسیک این قدرت را داشتهاند تا با کمرنگ کردن زمینهی تاریخی داستانهایشان، دغدغههای همیشگی و مفاهیم انسانی را نمایان کنند، طوری که با وجود گذشت زمان خوانندهی مدرن نیز معانی کنایی آثارشان را دریابد. رمان عاشقانه اما یکی از همین رمانهای کلاسیک است که قرن هجدهم انگلیس را با شخصیتهای جذابش برای خواننده روایت میکند.
جین آستین Jane Austen در یک خانوادهی معمولی به دنیا آمد. آستین (1817-1775) کل عمر چهل و دو سالهاش را در انگلستان در میان خانواده و دوستانش گذراند، در حالی که هرگز ازدواج نکرد. در این مدت او موفق به نگارش شش داستان عاشقانه شد که برخلاف شهرتی که امروز برای آستین به ارمغان آورده، در زمان حیاتش خیلی دیر به ثمر نشست و تا مدتها به جای نام نویسنده از عنوان «یک بانو» بر جلد کتاب استفاده میشد. گرچه این موضوع باعث متوقف شدن شور و شوق آستین برای نوشتن نشد و به قول خودش «خوشبختی و شادمانی خود را بشناس. تو به هیچ چیز جز بردباری نیاز نداری. البته شاید بهتر باشد نام جذابی به آن بدهیم؛ امیدش بخوان.»
منابع اصلی اطلاعات دربارهی زندگی جین آستین نامههای خانوادگی اوست، بهویژه آنها که از سـال ۱۷۹۶ بـه بـعد به خواهرش «کاساندرا» نوشتهاست که رابطهی بسیار صمیمی با یکدیگر داشتند. بخش دیگر این اطلاعات از خـاطرات بهجامانده از خانوادهاش به دست آمده که تا نیم قرن پس از مرگ جین آستین به صورت مکتوب در دسترس نبود. از جملهی این اطلاعات میتوان به وجود کتابخانهای با پانصد جلد کتاب در خانهی پدری آستین اشاره کرد که فرصت خواندن ادبیات جدی و عامهپسند را به جین میداد. نامههای اولیهی جین آستین دربارهی رقصها و جشنهایی بود که در «همپشایر» شرکت کرده بود که بازتابی از این مراسمها را در آثار آستین میتوان دید. او در این نامهها از دیدارش از شهرهای «لندن، باث و سـاوت هـمپتون» و حضورش در نمایشهای مختلف سخن گفته است.
کتاب اما نوشته جین آستین با ترجمه رضا رضایی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, ادبیات داستانی, نمایش رمان اوج هنر طنز به چاپ رسیده است.
اِما وودهاس دختری است خوشقلب ولی خیالباف که تصور میکند همهی آدمها را میشناسد و میتواند سرنوشت آنها را رقم بزند. بهتدریج پردهی پندار کنار میرود و اِما در جریان حوادث از خودفریبی به خودشناسی میرسد. جین آستین در این رمان اوج هنر طنز خود را به نمایش گذاشته است.
چه رمز و رازی در دل رمانهای کلاسیک نهفته است که با گذشت قرنها از نگارش آنها همچنان خوانده میشوند؟ یکی از متداولترین پاسخهای این سوال، در نظر گرفتن ادبیات کلاسیک به عنوان جایگزینی برای دوره و زمانهای است که خودمان هرگز آن را تجربه نکردهایم. نویسندگان توانای کلاسیک این قدرت را داشتهاند تا با کمرنگ کردن زمینهی تاریخی داستانهایشان، دغدغههای همیشگی و مفاهیم انسانی را نمایان کنند، طوری که با وجود گذشت زمان خوانندهی مدرن نیز معانی کنایی آثارشان را دریابد. رمان عاشقانه اما یکی از همین رمانهای کلاسیک است که قرن هجدهم انگلیس را با شخصیتهای جذابش برای خواننده روایت میکند.
جین آستین Jane Austen در یک خانوادهی معمولی به دنیا آمد. آستین (1817-1775) کل عمر چهل و دو سالهاش را در انگلستان در میان خانواده و دوستانش گذراند، در حالی که هرگز ازدواج نکرد. در این مدت او موفق به نگارش شش داستان عاشقانه شد که برخلاف شهرتی که امروز برای آستین به ارمغان آورده، در زمان حیاتش خیلی دیر به ثمر نشست و تا مدتها به جای نام نویسنده از عنوان «یک بانو» بر جلد کتاب استفاده میشد. گرچه این موضوع باعث متوقف شدن شور و شوق آستین برای نوشتن نشد و به قول خودش «خوشبختی و شادمانی خود را بشناس. تو به هیچ چیز جز بردباری نیاز نداری. البته شاید بهتر باشد نام جذابی به آن بدهیم؛ امیدش بخوان.»
منابع اصلی اطلاعات دربارهی زندگی جین آستین نامههای خانوادگی اوست، بهویژه آنها که از سـال ۱۷۹۶ بـه بـعد به خواهرش «کاساندرا» نوشتهاست که رابطهی بسیار صمیمی با یکدیگر داشتند. بخش دیگر این اطلاعات از خـاطرات بهجامانده از خانوادهاش به دست آمده که تا نیم قرن پس از مرگ جین آستین به صورت مکتوب در دسترس نبود. از جملهی این اطلاعات میتوان به وجود کتابخانهای با پانصد جلد کتاب در خانهی پدری آستین اشاره کرد که فرصت خواندن ادبیات جدی و عامهپسند را به جین میداد. نامههای اولیهی جین آستین دربارهی رقصها و جشنهایی بود که در «همپشایر» شرکت کرده بود که بازتابی از این مراسمها را در آثار آستین میتوان دید. او در این نامهها از دیدارش از شهرهای «لندن، باث و سـاوت هـمپتون» و حضورش در نمایشهای مختلف سخن گفته است.