کتاب از عشق گفتن نوشته ناتاشا لان ترجمه مهسا صباغی توسط انتشارات میلکان با موضوع روانشناسی، بیان احساسات، روابط بین فردی به چاپ رسیده است.
فکر میکردم آنچه در تمنایش هستم عشق است، اما اشتباه میکردم. من مسحور ایدهی عشق بودم؛ نه حقیقت آن. در تمام آن سالها و همهی آن شبها از خودم میپرسیدم: «چه زمانی عشق را خواهم یافت؟» هرگز لحظهای مکث نمیکردم تا از خودم بپرسم این عشق دقیقاً چیست. آیا بیشترِ ما به معنای واقعی عشق میاندیشیم؟ ما در مورد عشق در مدرسه چیزی نمیآموزیم، دربارهاش تحقیق نمیکنیم، آنرا آزمایش نمیکنیم یا سالی یک بار اندیشههایمان را در مورد عشق مرور نمیکنیم. مدام ما را تشویق میکنند دربارهی اقتصاد و دستور زبان و جغرافی مطالعه کنیم، اما کسی به ما نمیگوید در مورد عشق مطالعه کن. به نظرم عجیب است که چطور انتظار زیادی از عشق داریم و درعینحال زمان بسیار کمی را به فهم آن اختصاص میدهیم. درست مثل این است که بخواهیم به دل دریا شیرجه بزنیم، اما علاقهای به یادگیری شنا نداشته باشیم.
ازعشقگفتن مجموعهای ارزشمند از بیستوپنج گفتوگوی صمیمی با برخی اندیشمندان امروز جهان است. ناتاشا لان، روزنامهنگار بریتانیایی، طی چندین سال این مصاحبهها را انجام داده و گلچینی از آنها را در این کتاب به چاپ رسانده است. آلن دو باتنِ فیلسوف دربارهی «روانشناسی تنهایی» صحبت میکند، فیلیپا پریِ روانکاو از عشقی میگوید که «بهمرور زمان» ساخته میشود و رکسان گیْ نویسندهی مشهور «تعریف نوینی از عشق» ارائه میدهد. استر پرلِ رواندرمانگر «انتظارات بیجای ما از عشق» را آشکار میکند و استفن گروسِ روانکاو از «فقدانهای ضروری برای رشد» حرف میزند. دکتر لوسی کلانثیِ جراح از عشقی میگوید که به زندگیاش «معنا» بخشیده است.
گفتوگوهای موجود در این کتاب روایتهایی دربارهی عشقاند. بهعلاوه در این موردند که انسانها چگونه به هم کشش پیدا میکنند و چرا از یکدیگر ناامید میشوند، چگونه آسیب میبینند و چگونه شفا مییابند. وقتی فکر میکنند ادامهی راه برایشان امکانپذیر نیست، چگونه ادامه میدهند و میکوشند معنای چیزی را بفهمند که زندگی از آنها دریغ کرده است
کتاب از عشق گفتن نوشته ناتاشا لان ترجمه مهسا صباغی توسط انتشارات میلکان با موضوع روانشناسی، بیان احساسات، روابط بین فردی به چاپ رسیده است.
فکر میکردم آنچه در تمنایش هستم عشق است، اما اشتباه میکردم. من مسحور ایدهی عشق بودم؛ نه حقیقت آن. در تمام آن سالها و همهی آن شبها از خودم میپرسیدم: «چه زمانی عشق را خواهم یافت؟» هرگز لحظهای مکث نمیکردم تا از خودم بپرسم این عشق دقیقاً چیست. آیا بیشترِ ما به معنای واقعی عشق میاندیشیم؟ ما در مورد عشق در مدرسه چیزی نمیآموزیم، دربارهاش تحقیق نمیکنیم، آنرا آزمایش نمیکنیم یا سالی یک بار اندیشههایمان را در مورد عشق مرور نمیکنیم. مدام ما را تشویق میکنند دربارهی اقتصاد و دستور زبان و جغرافی مطالعه کنیم، اما کسی به ما نمیگوید در مورد عشق مطالعه کن. به نظرم عجیب است که چطور انتظار زیادی از عشق داریم و درعینحال زمان بسیار کمی را به فهم آن اختصاص میدهیم. درست مثل این است که بخواهیم به دل دریا شیرجه بزنیم، اما علاقهای به یادگیری شنا نداشته باشیم.
ازعشقگفتن مجموعهای ارزشمند از بیستوپنج گفتوگوی صمیمی با برخی اندیشمندان امروز جهان است. ناتاشا لان، روزنامهنگار بریتانیایی، طی چندین سال این مصاحبهها را انجام داده و گلچینی از آنها را در این کتاب به چاپ رسانده است. آلن دو باتنِ فیلسوف دربارهی «روانشناسی تنهایی» صحبت میکند، فیلیپا پریِ روانکاو از عشقی میگوید که «بهمرور زمان» ساخته میشود و رکسان گیْ نویسندهی مشهور «تعریف نوینی از عشق» ارائه میدهد. استر پرلِ رواندرمانگر «انتظارات بیجای ما از عشق» را آشکار میکند و استفن گروسِ روانکاو از «فقدانهای ضروری برای رشد» حرف میزند. دکتر لوسی کلانثیِ جراح از عشقی میگوید که به زندگیاش «معنا» بخشیده است.
گفتوگوهای موجود در این کتاب روایتهایی دربارهی عشقاند. بهعلاوه در این موردند که انسانها چگونه به هم کشش پیدا میکنند و چرا از یکدیگر ناامید میشوند، چگونه آسیب میبینند و چگونه شفا مییابند. وقتی فکر میکنند ادامهی راه برایشان امکانپذیر نیست، چگونه ادامه میدهند و میکوشند معنای چیزی را بفهمند که زندگی از آنها دریغ کرده است