کتاب آلیس در سرزمین عجایب

کتاب آلیس در سرزمین عجایب نوشته لوییس کارول با ترجمه حسن هنرمندی توسط انتشارات نگاه با موضوع ادبیات داستانی، رمان نوجوانان، رمان خارجی به چاپ رسیده است.

آلیس در سرزمین عجایب اثری جدی و آینۀ تمام‌نمای عصر ویکتوریایی (و حتی زمان حال) است. دورانی که کودکان فقط نسخه‌ای کوچک‌تر از برزگسالان بودند. آنان از خواندن داستان‌های پریان و فانتزی برحذر می‌شدند، زیرا در این عصر ادبیات باید در خدمت درس‎های دنیای واقعی باشد؛ همان دنیایی که مجالی برای دیدنِ کودکان نداشت زیرا یکی از واقعیت‌های مورد پسند آن عصر، «تقلید» رفتار بزرگترها بود. کارول نکات جالبی را در این اثر خاطرنشان می‌کند: «دودو» سنش را به رخ می‌کشد و «دوشس» اقتدار شاه را. هرآنکس که بزرگتر(مقتدرتر) است بر دیگران تحکم می‌کند، همان‌گونه که وقتی آلیس قدبلند و درشت می‌شود، اعتمادبه‌نفس می‌یابد و همه چیز را برهم می‌زند. همه چیز ما را به یاد داروینیسم می‌اندازد. این است جهان به‌ظاهر خیالیِ آلیس که تا حد زیادی، نوعی محاکاتِ جهان واقعی است.

بخشی از متن کتاب

آلیس همچنان پایین و پایین‌تر می‌رفت. آیا این سقوط را فرجامی و تمام‌شدنی نبود؟

آلیس با صدای بلند به خود گفت: «از خود می‌پرسم تا این لحظه از فاصلۀ چند کیلومتری افتاده‌ام! مثل اینکه باید به مرکز زمین نزدیک شده باشم. خوب، فکر می‌کنم باید شش هزار کیلومتر شده باشد…» (زیرا چنان‌که می‌بینید، آلیس چیزهایی از این نوع در درس‌های مدرسه یاد گرفته بود و اگرچه در اینجا فرصت مناسب آن نبود که معلوماتش را نشان بدهد، زیرا شنونده‌ای نبود _ با این حال تکرار آن، برایش تمرین بسیار خوبی بود.) «بله، تقریباً عمق را درست گفتم اما از خودم می‌پرسم در چه طول و عرض جغرافیایی‌ای واقع شده‌ام؟» (آلیس دربارۀ «طول و عرض» جغرافیایی چیزی نمی‌دانست اما فکر می‌کرد این‌ها کلمات زیبا و پرطنینی هستند برای گفتن».

اندکی بعد، دوباره به پرسش آغاز کرد: انگار درست در عمق زمین افتاده‌ام. چه خنده‌دار خواهد شد اگر میان مردمی سر در بیاورم که روی کله‌شان راه می‌روند! گمان می‌کنم آن مردم را بشود نامید «کله‌پاها». «آلیس بیشتر، از این‌رو خرسند بود که در آن لحظه در آنجا کسی نبود تا سخنش را بشنود زیرا به نظر نمی‌رسد این کلمه، در اینجا درست باشد» اما باید نام این کشور را از آنها بپرسم، «ببخشید خانم، آیا من در زلاند نو هستم یا در استرالیا؟» (ضمن این پرسش، کوشید تعظیمی کند. تعظیمی را در نظر بگیرید وسط هوا! اگر شما در چنین وضعی بودید، فکر می‌کنید می‌توانستید تعظیم کنید؟) «او مرا دخترکی بی‌سواد تصور خواهد کرد! نه، بهتر است پرسشی نکنم، شاید نام این کشور را در گوشه‌ای نوشته باشند».

 

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
95,000
٪17
78,850 تومان
توضیحات

کتاب آلیس در سرزمین عجایب نوشته لوییس کارول با ترجمه حسن هنرمندی توسط انتشارات نگاه با موضوع ادبیات داستانی، رمان نوجوانان، رمان خارجی به چاپ رسیده است.

آلیس در سرزمین عجایب اثری جدی و آینۀ تمام‌نمای عصر ویکتوریایی (و حتی زمان حال) است. دورانی که کودکان فقط نسخه‌ای کوچک‌تر از برزگسالان بودند. آنان از خواندن داستان‌های پریان و فانتزی برحذر می‌شدند، زیرا در این عصر ادبیات باید در خدمت درس‎های دنیای واقعی باشد؛ همان دنیایی که مجالی برای دیدنِ کودکان نداشت زیرا یکی از واقعیت‌های مورد پسند آن عصر، «تقلید» رفتار بزرگترها بود. کارول نکات جالبی را در این اثر خاطرنشان می‌کند: «دودو» سنش را به رخ می‌کشد و «دوشس» اقتدار شاه را. هرآنکس که بزرگتر(مقتدرتر) است بر دیگران تحکم می‌کند، همان‌گونه که وقتی آلیس قدبلند و درشت می‌شود، اعتمادبه‌نفس می‌یابد و همه چیز را برهم می‌زند. همه چیز ما را به یاد داروینیسم می‌اندازد. این است جهان به‌ظاهر خیالیِ آلیس که تا حد زیادی، نوعی محاکاتِ جهان واقعی است.

بخشی از متن کتاب

آلیس همچنان پایین و پایین‌تر می‌رفت. آیا این سقوط را فرجامی و تمام‌شدنی نبود؟

آلیس با صدای بلند به خود گفت: «از خود می‌پرسم تا این لحظه از فاصلۀ چند کیلومتری افتاده‌ام! مثل اینکه باید به مرکز زمین نزدیک شده باشم. خوب، فکر می‌کنم باید شش هزار کیلومتر شده باشد…» (زیرا چنان‌که می‌بینید، آلیس چیزهایی از این نوع در درس‌های مدرسه یاد گرفته بود و اگرچه در اینجا فرصت مناسب آن نبود که معلوماتش را نشان بدهد، زیرا شنونده‌ای نبود _ با این حال تکرار آن، برایش تمرین بسیار خوبی بود.) «بله، تقریباً عمق را درست گفتم اما از خودم می‌پرسم در چه طول و عرض جغرافیایی‌ای واقع شده‌ام؟» (آلیس دربارۀ «طول و عرض» جغرافیایی چیزی نمی‌دانست اما فکر می‌کرد این‌ها کلمات زیبا و پرطنینی هستند برای گفتن».

اندکی بعد، دوباره به پرسش آغاز کرد: انگار درست در عمق زمین افتاده‌ام. چه خنده‌دار خواهد شد اگر میان مردمی سر در بیاورم که روی کله‌شان راه می‌روند! گمان می‌کنم آن مردم را بشود نامید «کله‌پاها». «آلیس بیشتر، از این‌رو خرسند بود که در آن لحظه در آنجا کسی نبود تا سخنش را بشنود زیرا به نظر نمی‌رسد این کلمه، در اینجا درست باشد» اما باید نام این کشور را از آنها بپرسم، «ببخشید خانم، آیا من در زلاند نو هستم یا در استرالیا؟» (ضمن این پرسش، کوشید تعظیمی کند. تعظیمی را در نظر بگیرید وسط هوا! اگر شما در چنین وضعی بودید، فکر می‌کنید می‌توانستید تعظیم کنید؟) «او مرا دخترکی بی‌سواد تصور خواهد کرد! نه، بهتر است پرسشی نکنم، شاید نام این کشور را در گوشه‌ای نوشته باشند».

 

مشخصات
  • ناشر
    نگاه
  • نویسنده
    لوییس کارول
  • مترجم
    حسن هنرمندی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    سوم
  • تعداد صفحات
    170
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش