کتاب کشف ذهن جلد اول (گوته کانت و هگل) نوشته والتر کوفما با ترجمه فریدالدین رادمهر, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، عرفان، جنبه های روانشناسی, گوته و کشف ذهن
جلد نخست از این مجموعه به بررسی اندیشه و سبک نگارش گوته، کانت و هگل از شخصیت های برجسته ای که خدمات ارزنده ای به کشف ذهن کرده اند اختصاص یافته است. به تصریح کتاب: "به نظر کوفمان (نگارنده) نویسندگان فیلسوف که مبهم می نویسند از قبیل: کانت و هگل و هایدگر می خواهند تا مطلبی را از خود و دیگران مخفی سازند و در برخی از موارد در صدد پنهان کردن نادرستی مواضع خود می باشند و در برخی از موارد نیز این ابهام مربوط به شخصیت حقیر آن هاست. از نظر کوفمان، نگارش مبهم ابزاری برای فریب دادن دیگران است و نوعی خدعه می باشد. و آنان که خود را بدون شناختن ذهن خویش فریب می دهند معمولا برای شناختن و نگارش در باب ذهنی انسانی از شایستگی چندانی برخوردار نیستند.
از نظر کوفمان، میان شکست در سبک نگارشی و شکست در کشف ذهن، رابطه ای ذاتی وجود دارد. این صرفا از روی اتفاق نیست که کوفمان فهمیده است آنانی که بد می نویسند، اصولا حرفی برای گفتن ندارند به استثنای هگل. او کسانی را که مبهم می نگارند (کانت و هایدگر و آدلر ویرنگ) در کشف ذهن، صاحب سهام نمی داند. به همین سیاق، بر طبق رای او آنانی که سهمی شایان در کشف ذهن دارند (گوته و نیچه و فروید) همگی در امر نوشتن، شاه کاری می آفرینند".
کتاب کشف ذهن جلد اول (گوته کانت و هگل) نوشته والتر کوفما با ترجمه فریدالدین رادمهر, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه، عرفان، جنبه های روانشناسی, گوته و کشف ذهن
جلد نخست از این مجموعه به بررسی اندیشه و سبک نگارش گوته، کانت و هگل از شخصیت های برجسته ای که خدمات ارزنده ای به کشف ذهن کرده اند اختصاص یافته است. به تصریح کتاب: "به نظر کوفمان (نگارنده) نویسندگان فیلسوف که مبهم می نویسند از قبیل: کانت و هگل و هایدگر می خواهند تا مطلبی را از خود و دیگران مخفی سازند و در برخی از موارد در صدد پنهان کردن نادرستی مواضع خود می باشند و در برخی از موارد نیز این ابهام مربوط به شخصیت حقیر آن هاست. از نظر کوفمان، نگارش مبهم ابزاری برای فریب دادن دیگران است و نوعی خدعه می باشد. و آنان که خود را بدون شناختن ذهن خویش فریب می دهند معمولا برای شناختن و نگارش در باب ذهنی انسانی از شایستگی چندانی برخوردار نیستند.
از نظر کوفمان، میان شکست در سبک نگارشی و شکست در کشف ذهن، رابطه ای ذاتی وجود دارد. این صرفا از روی اتفاق نیست که کوفمان فهمیده است آنانی که بد می نویسند، اصولا حرفی برای گفتن ندارند به استثنای هگل. او کسانی را که مبهم می نگارند (کانت و هایدگر و آدلر ویرنگ) در کشف ذهن، صاحب سهام نمی داند. به همین سیاق، بر طبق رای او آنانی که سهمی شایان در کشف ذهن دارند (گوته و نیچه و فروید) همگی در امر نوشتن، شاه کاری می آفرینند".