کتاب 13 حکایت شیرین از طهران کتاب دوم نوشته فرزانه نیک روح متین توسط انتشارات سیزده به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: داستان های کوتاه ایرانی، ادبیات
به سال 463 قمری نخستین بار نام «طهران» در کتاب تاریخ بغدادی با ذکری از ابوعبدالله محمدبن حماد تهرانی رازی (در گذشته261 یا 271 قمری)، محدث قرن سوم هجری فرزند نامدار آبادی تهران ثبت شد و از نعمت آب فراوان و خاک حاصلخیزش رفته رفته توسعه یافت و آباد شد. ابنبلخی در کتاب «فارسنامه» به سال 500 تا 510 قمری، از انار مرغوب تهران یاد کرده است.زمانی که شاه طهماسب صفوی به تهران این قریه کوچک ایاب و ذهابی داشت، بیش از هر پادشاهی دانست این دهکده را باید معمور و آباد کند. بعد از وی آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۰ هجری قمری توجه خاصی به این قریه پیدا کرد و به همین دلیل دستور ساخت حصار و دروازه را به دور آن داد. اینگونه بود که تهران پایهگذاری شد و از همان دوران مورد توجه و خاستگاه بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر قرار گرفت.
ازدواج بین دختر و پسر در تهران قدیم تشریفات و رسومات خاصی داشت که این روزها اثری از آن بر جای نمانده است؛ چرا که برخی آداب این امر مقدس باعث خجالت و مایهی تحقیر بود. پس از محرم و صفر که ماههای بدشگون و عزاداری بود، با فرارسیدن ربیعالاول و ربیعالثانی، خانوادههای دختردار گوش به زنگ بودند. چرا که تهرانیان قدیم عقیده داشتند در این دو ماه خوشیمن خواستگار به خانهی دختر میآید و عقد و نامزدیها در این دو ماه سر میگیرد. در آن روزگار دیدار دختر و پسر تا قبل از جاری شدن صیغهی عقد غیرممکن، و سرنوشت آنها در دست پدران و مادرانشان بود. تا قبل از عقد کمتر پیش میآمد دختر و پسر حتی یک نظر یکدیگر را ببینند. برای پیدا کردن دختر و پسر مناسب، خانوادهها دوست داشتند حتیالامکان داماد یا عروس را بین خویشان، بستگان و آشنایان پیدا کنند. در درجهی بعدی، یکی از اقوام دختر یا اقوام پسر دنبال دختر و پسر بودند که اقوام دختر از کمال و اقوام پسر از برازندگی پسرشان به یکدیگر میگفتند. و اینگونه بود که ترتیب مراسم خواستگاری را میدادند.
کتاب 13 حکایت شیرین از طهران کتاب دوم نوشته فرزانه نیک روح متین توسط انتشارات سیزده به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: داستان های کوتاه ایرانی، ادبیات
به سال 463 قمری نخستین بار نام «طهران» در کتاب تاریخ بغدادی با ذکری از ابوعبدالله محمدبن حماد تهرانی رازی (در گذشته261 یا 271 قمری)، محدث قرن سوم هجری فرزند نامدار آبادی تهران ثبت شد و از نعمت آب فراوان و خاک حاصلخیزش رفته رفته توسعه یافت و آباد شد. ابنبلخی در کتاب «فارسنامه» به سال 500 تا 510 قمری، از انار مرغوب تهران یاد کرده است.زمانی که شاه طهماسب صفوی به تهران این قریه کوچک ایاب و ذهابی داشت، بیش از هر پادشاهی دانست این دهکده را باید معمور و آباد کند. بعد از وی آغامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۰ هجری قمری توجه خاصی به این قریه پیدا کرد و به همین دلیل دستور ساخت حصار و دروازه را به دور آن داد. اینگونه بود که تهران پایهگذاری شد و از همان دوران مورد توجه و خاستگاه بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر قرار گرفت.
ازدواج بین دختر و پسر در تهران قدیم تشریفات و رسومات خاصی داشت که این روزها اثری از آن بر جای نمانده است؛ چرا که برخی آداب این امر مقدس باعث خجالت و مایهی تحقیر بود. پس از محرم و صفر که ماههای بدشگون و عزاداری بود، با فرارسیدن ربیعالاول و ربیعالثانی، خانوادههای دختردار گوش به زنگ بودند. چرا که تهرانیان قدیم عقیده داشتند در این دو ماه خوشیمن خواستگار به خانهی دختر میآید و عقد و نامزدیها در این دو ماه سر میگیرد. در آن روزگار دیدار دختر و پسر تا قبل از جاری شدن صیغهی عقد غیرممکن، و سرنوشت آنها در دست پدران و مادرانشان بود. تا قبل از عقد کمتر پیش میآمد دختر و پسر حتی یک نظر یکدیگر را ببینند. برای پیدا کردن دختر و پسر مناسب، خانوادهها دوست داشتند حتیالامکان داماد یا عروس را بین خویشان، بستگان و آشنایان پیدا کنند. در درجهی بعدی، یکی از اقوام دختر یا اقوام پسر دنبال دختر و پسر بودند که اقوام دختر از کمال و اقوام پسر از برازندگی پسرشان به یکدیگر میگفتند. و اینگونه بود که ترتیب مراسم خواستگاری را میدادند.