کتاب یادداشت های بغداد روزنوشته های زنی در جنگ و تبعید 2003-1991

کتاب یادداشت های بغداد (روزنوشته های زنی در جنگ و تبعید 2003-1991) نوشته نها الراضی ترجمه مریم مومنی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: تاریخ، ادبیات تاریخی، خاطرات و زندگینامه

یادداشت های بغداد» یک روایت غالبا تکان دهنده ، و گاه سخت گیرانه از زندگی در بغداد در طول جنگ اول علیه عراق و به مراتب تبعید در سالهای بعد است. این کتاب به قلم «نها الراضی» هنرمند متولد عراق و تحصیل کرده انگلیس ، اثرات جنگ عراق بر مردم عادی را به ما نشان می دهد. او واقعیت های روزمره زندگی در یک شهر تحت محاصره را بازگو می کند ، جایی که غذا باید مصرف شود یا بیرون ریخته شود زیرا راهی برای حفظ آن وجود ندارد ، جایی که در نهایت مردم نمی توانند بخوابند زیرا هر لحظه ممکن است بمب افکن خوشه های خشمگین مرگ آسای خود را بر روی آنها رها کند ، جایی که گله ولگرد سگ ها در خیابان ها پرسه می زنند و موش ها به خانه ها حمله می کنند. از طریق همه اینها ، الراضی به فعالیت خود می پردازد و ادامه می دهد و با همسایگان و خانواده برای شام و موارد دیگر ، خوشحال و ناراحت جمع می شود.

در پی جنگ ، الراضی در تبعید زندگی می کند و بین بیروت و عمان رفت و آمد دارد و به نیویورک ، لندن ، مکزیک و یمن سفر می کند. همانطور که او از بی احترامی به عنوان یک عراقی در تبعید رنج می برد ، الراضی ما را غرق در شیوه ای از زندگی می کند که تحت فشار و اثرات ناشی از جنگ و تحریم ها قرار گرفته و به واقعیتی که پیش از این فقط می توانستیم تصور کنیم ، بافت می بخشد. اما آنچه که بیشتر از این خاطرات نشاط می گیرد روح استقامت و جشن کوچکترین شادی های زندگی است.

مباحث کتاب یادداشت های بغداد

  1. هتل السعاده یا هتل پارادیزو
  2. حریم
  3. تبعید
  4. هوست
  5. پی نوشت مارس 2003
  6. نمایه

بخشی از متن کتاب

شب قبل از شروع جنگ، به هتل رشید رفتم تا نامهٔ چارلی را که باب سیمپسون از قبرس برایم آورده بود تحویل بگیرم. چارلی چند پاکت بذر گیاهان ایتالیایی برایم گذاشته بود و این بستهٔ فسقلی از تحریم‌های سازمان ملل قسر دررفته بود. وقتی دوباره آب داشته باشیم این بذرها به کارمان می‌آیند. اتاق باب پُر از نویسنده‌های باسمه‌ای بود که یاوه می‌گویند و انتظار آن لحظهٔ بزرگ را می‌کشند. خیلی مقتدرانه به‌اش گفتم جنگ نمی‌شود. 

گفت: «کاش می‌توانستم حرفت را باور کنم.»

نمی‌دانم چرا آن‌قدر مطمئن بودم که جنگی در کار نخواهد بود. خوش‌بینی‌ام سبب شده بود دوستان و خانواده‌ام، برای اطمینان‌خاطر، تا روز آخر به من زنگ بزنند. خیلی ساده است، شاید باورم نمی‌شد که رهبران در این دوره‌وزمانه آن‌قدر بچگانه یا صرفاً احمقانه فکر کنند جنگ می‌تواند مشکلی را حل کند. غرایز تخریب‌کنندهٔ بشر و برنامهٔ نیروهایی را که علیه ما متحد شده بودند دست‌کم گرفته بودم. نه که حالا ما فرشته باشیم،‌ بالاخره اشتباه اول از جانب ما بوده. اما نمی‌شود یک خطا را با خطایی بزرگ‌تر اصلاح کرد. دست‌کم من این‌جور فکر می‌کردم. هر چه باشد، شاهد سه انقلاب در عراق، جنگ سوئز در مصر و چند جنگ داخلی در لبنان بوده‌ام. حماقت‌های آدمی حدومرز ندارد. در این ماجرا، هیچ‌کس دلش نمی‌خواست با آن یکی در ارتباط باشد که مبادا سازشی رخ بدهد. مثل یک ضرب‌المثل عراقی که می‌گوید: «یک دست صدا ندارد.» ظاهراً در دنیا فقط برای یک قلدر جا هست.

در شش ماه آخرِ پیش از جنگ، روزها همه شبیه هم بودند؛ فشرده بین شب‌ها. با شروع جنگ، روزها و شب‌ها تبدیل به یک روز طولانی شدند. تقویم سال ۱۹۹۱ را ندارم، برای همین حتی نمی‌توانم روزها را خط بزنم. همه‌شان یک روز است. امروز سومین روز جنگ است. سه روز طول کشید تا واقعاً باور کنم که جنگ به‌راستی شروع شده و خواب نمی‌بینم. تصمیم گرفتم برای ثبت اتفاقاتی که برای‌مان می‌افتد، آن‌ها را در دفترِ یادداشت‌های روزانه‌ام بنویسم. هر چه باشد، این‌جور چیزها هر روز اتفاق نمی‌افتند.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
94,000
٪12
82,720 تومان
توضیحات

کتاب یادداشت های بغداد (روزنوشته های زنی در جنگ و تبعید 2003-1991) نوشته نها الراضی ترجمه مریم مومنی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: تاریخ، ادبیات تاریخی، خاطرات و زندگینامه

یادداشت های بغداد» یک روایت غالبا تکان دهنده ، و گاه سخت گیرانه از زندگی در بغداد در طول جنگ اول علیه عراق و به مراتب تبعید در سالهای بعد است. این کتاب به قلم «نها الراضی» هنرمند متولد عراق و تحصیل کرده انگلیس ، اثرات جنگ عراق بر مردم عادی را به ما نشان می دهد. او واقعیت های روزمره زندگی در یک شهر تحت محاصره را بازگو می کند ، جایی که غذا باید مصرف شود یا بیرون ریخته شود زیرا راهی برای حفظ آن وجود ندارد ، جایی که در نهایت مردم نمی توانند بخوابند زیرا هر لحظه ممکن است بمب افکن خوشه های خشمگین مرگ آسای خود را بر روی آنها رها کند ، جایی که گله ولگرد سگ ها در خیابان ها پرسه می زنند و موش ها به خانه ها حمله می کنند. از طریق همه اینها ، الراضی به فعالیت خود می پردازد و ادامه می دهد و با همسایگان و خانواده برای شام و موارد دیگر ، خوشحال و ناراحت جمع می شود.

در پی جنگ ، الراضی در تبعید زندگی می کند و بین بیروت و عمان رفت و آمد دارد و به نیویورک ، لندن ، مکزیک و یمن سفر می کند. همانطور که او از بی احترامی به عنوان یک عراقی در تبعید رنج می برد ، الراضی ما را غرق در شیوه ای از زندگی می کند که تحت فشار و اثرات ناشی از جنگ و تحریم ها قرار گرفته و به واقعیتی که پیش از این فقط می توانستیم تصور کنیم ، بافت می بخشد. اما آنچه که بیشتر از این خاطرات نشاط می گیرد روح استقامت و جشن کوچکترین شادی های زندگی است.

مباحث کتاب یادداشت های بغداد

  1. هتل السعاده یا هتل پارادیزو
  2. حریم
  3. تبعید
  4. هوست
  5. پی نوشت مارس 2003
  6. نمایه

بخشی از متن کتاب

شب قبل از شروع جنگ، به هتل رشید رفتم تا نامهٔ چارلی را که باب سیمپسون از قبرس برایم آورده بود تحویل بگیرم. چارلی چند پاکت بذر گیاهان ایتالیایی برایم گذاشته بود و این بستهٔ فسقلی از تحریم‌های سازمان ملل قسر دررفته بود. وقتی دوباره آب داشته باشیم این بذرها به کارمان می‌آیند. اتاق باب پُر از نویسنده‌های باسمه‌ای بود که یاوه می‌گویند و انتظار آن لحظهٔ بزرگ را می‌کشند. خیلی مقتدرانه به‌اش گفتم جنگ نمی‌شود. 

گفت: «کاش می‌توانستم حرفت را باور کنم.»

نمی‌دانم چرا آن‌قدر مطمئن بودم که جنگی در کار نخواهد بود. خوش‌بینی‌ام سبب شده بود دوستان و خانواده‌ام، برای اطمینان‌خاطر، تا روز آخر به من زنگ بزنند. خیلی ساده است، شاید باورم نمی‌شد که رهبران در این دوره‌وزمانه آن‌قدر بچگانه یا صرفاً احمقانه فکر کنند جنگ می‌تواند مشکلی را حل کند. غرایز تخریب‌کنندهٔ بشر و برنامهٔ نیروهایی را که علیه ما متحد شده بودند دست‌کم گرفته بودم. نه که حالا ما فرشته باشیم،‌ بالاخره اشتباه اول از جانب ما بوده. اما نمی‌شود یک خطا را با خطایی بزرگ‌تر اصلاح کرد. دست‌کم من این‌جور فکر می‌کردم. هر چه باشد، شاهد سه انقلاب در عراق، جنگ سوئز در مصر و چند جنگ داخلی در لبنان بوده‌ام. حماقت‌های آدمی حدومرز ندارد. در این ماجرا، هیچ‌کس دلش نمی‌خواست با آن یکی در ارتباط باشد که مبادا سازشی رخ بدهد. مثل یک ضرب‌المثل عراقی که می‌گوید: «یک دست صدا ندارد.» ظاهراً در دنیا فقط برای یک قلدر جا هست.

در شش ماه آخرِ پیش از جنگ، روزها همه شبیه هم بودند؛ فشرده بین شب‌ها. با شروع جنگ، روزها و شب‌ها تبدیل به یک روز طولانی شدند. تقویم سال ۱۹۹۱ را ندارم، برای همین حتی نمی‌توانم روزها را خط بزنم. همه‌شان یک روز است. امروز سومین روز جنگ است. سه روز طول کشید تا واقعاً باور کنم که جنگ به‌راستی شروع شده و خواب نمی‌بینم. تصمیم گرفتم برای ثبت اتفاقاتی که برای‌مان می‌افتد، آن‌ها را در دفترِ یادداشت‌های روزانه‌ام بنویسم. هر چه باشد، این‌جور چیزها هر روز اتفاق نمی‌افتند.

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    نها الراضی
  • مترجم
    مریم مومنی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1399
  • نوبت چاپ
    سوم
  • تعداد صفحات
    274
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش