کتاب کارمند ثروتمند (رازهای یک دقیقه ای برای ثروتمند شدن) نوشته مسعود جوادی توسط انتشارات چاپ و نشر بازرگانی به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: مدیریت، کسب و کار
زندگی به دور از مشکلات مالی و حداقل بیست درصد بالاتر از استاندارد سطح متوسط جامعه چیزی است که میلیونها نفر در دنیا آرزویش را دارند و شگفت اینکه راه دسترسی به آن هم وجود دارد و قابل یادگیری است. بخش عمده مشکل، نوع نگاه ما به مسائل مالی بهطور جزئی و کل زندگی بهصورت یک مجموعه یکپارچه است که در این کتاب نویسنده سعی میکند به هر دو مورد بپردازد. این اولین کتابی است که به طور جزئی بیان می کند چگونه می توان در زمانه ما یک کارمند ثروتمند شد. و موارد دیگری که در این کتاب مطرح میشود این است که در قرن جدید فقط شرکت هایی موفق خواهند شد که کارکنان خود را تشویق کنند که طرز فکر کارمند ثروتمند را به کار بگیرند.
دانستن راهبردهای اساسی برای تغییر نوع نگاه ما نسبت به زندگی و رویارویی با مسائل مالی ضروری است و تکنیکهای شناخته شده و مورد آزمایش قرار گرفتهای هم برای کنترل و برنامهریزی مسائل مالی وجود دارند که کتاب تلاش می کند به همه آنهایی که ضروری و مشترک هستند، بپردازد. هدف از تدوین این کتاب، رسیدن به استقلال مالی است.
یک معلم میتواند با خودرو بنز خودش به محل کار برود و تعطیلات خود را در ویلای شخصیاش در جزایر قناری اسپانیا بگذراند. ما خودمان فقر و ثروت را انتخاب میکنیم. بگذارید با نمونههایی از تفکرات فقرا و ثروتمندان آشنا شویم: فقیر میگوید: «من نمیتوانم از عهده مخارج برآیم، من نمیتوانم فلان خودرو و یا فلان خانه را داشته باشم». در مقابل ثروتمند میگوید: «بگذار ببینم چگونه میتوانم از عهده مخارج برآیم، یا چطور میتوانم فلان خودرو را بخرم.» فقرا به فرزندان خود نصیحت میکنند: «خوب درس بخوان تا در یک شرکت خوب استخدام شوی.» ولی ثروتمندان به فرزندان خود میگویند: «خوب درس بخوان تا یک شرکت خوب درست کنی!» فقرا میگویند: «من پولدار نیستم، چون شما بچهها را دارم. هر چه درمیآورم، خرج خورد و خوراک شما بچهها میشود. چگونه ممکن است ثروتمند شوم، وقتی که شما را دارم؟» ثروتمندان میگویند: «دلیل اینکه من باید ثروتمند شوم، این است که شما بچهها را دارم! هر آنچه که تا بهحال بهدست آوردهام، از برکت وجود شما بچههاست. فرزندان نور خانه من هستند و امید زندگی و آینده من؛ و به برکت وجود شما من ثروتمند خواهم شد!»
افراد دارای ذهن فقیر، سخت برای پول کار میکنند. افراد با ذهن فقیر ۸ تا ۱۶ ساعت در روز کار میکنند و تمام آنرا خرج میکنند، درحالیکه این پول است که برای ثروتمندان سخت کار میکند. ثروتمندان هم در ابتدای کار سخت برای پول کار میکنند، اما بخشی از پولشان را پسانداز و سرمایهگذاری میکنند و با دانشی که دارند پول را وادار میسازند که سخت برایشان کار کند و به این وسیله است که ثروتمند میشوند
کتاب کارمند ثروتمند (رازهای یک دقیقه ای برای ثروتمند شدن) نوشته مسعود جوادی توسط انتشارات چاپ و نشر بازرگانی به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: مدیریت، کسب و کار
زندگی به دور از مشکلات مالی و حداقل بیست درصد بالاتر از استاندارد سطح متوسط جامعه چیزی است که میلیونها نفر در دنیا آرزویش را دارند و شگفت اینکه راه دسترسی به آن هم وجود دارد و قابل یادگیری است. بخش عمده مشکل، نوع نگاه ما به مسائل مالی بهطور جزئی و کل زندگی بهصورت یک مجموعه یکپارچه است که در این کتاب نویسنده سعی میکند به هر دو مورد بپردازد. این اولین کتابی است که به طور جزئی بیان می کند چگونه می توان در زمانه ما یک کارمند ثروتمند شد. و موارد دیگری که در این کتاب مطرح میشود این است که در قرن جدید فقط شرکت هایی موفق خواهند شد که کارکنان خود را تشویق کنند که طرز فکر کارمند ثروتمند را به کار بگیرند.
دانستن راهبردهای اساسی برای تغییر نوع نگاه ما نسبت به زندگی و رویارویی با مسائل مالی ضروری است و تکنیکهای شناخته شده و مورد آزمایش قرار گرفتهای هم برای کنترل و برنامهریزی مسائل مالی وجود دارند که کتاب تلاش می کند به همه آنهایی که ضروری و مشترک هستند، بپردازد. هدف از تدوین این کتاب، رسیدن به استقلال مالی است.
یک معلم میتواند با خودرو بنز خودش به محل کار برود و تعطیلات خود را در ویلای شخصیاش در جزایر قناری اسپانیا بگذراند. ما خودمان فقر و ثروت را انتخاب میکنیم. بگذارید با نمونههایی از تفکرات فقرا و ثروتمندان آشنا شویم: فقیر میگوید: «من نمیتوانم از عهده مخارج برآیم، من نمیتوانم فلان خودرو و یا فلان خانه را داشته باشم». در مقابل ثروتمند میگوید: «بگذار ببینم چگونه میتوانم از عهده مخارج برآیم، یا چطور میتوانم فلان خودرو را بخرم.» فقرا به فرزندان خود نصیحت میکنند: «خوب درس بخوان تا در یک شرکت خوب استخدام شوی.» ولی ثروتمندان به فرزندان خود میگویند: «خوب درس بخوان تا یک شرکت خوب درست کنی!» فقرا میگویند: «من پولدار نیستم، چون شما بچهها را دارم. هر چه درمیآورم، خرج خورد و خوراک شما بچهها میشود. چگونه ممکن است ثروتمند شوم، وقتی که شما را دارم؟» ثروتمندان میگویند: «دلیل اینکه من باید ثروتمند شوم، این است که شما بچهها را دارم! هر آنچه که تا بهحال بهدست آوردهام، از برکت وجود شما بچههاست. فرزندان نور خانه من هستند و امید زندگی و آینده من؛ و به برکت وجود شما من ثروتمند خواهم شد!»
افراد دارای ذهن فقیر، سخت برای پول کار میکنند. افراد با ذهن فقیر ۸ تا ۱۶ ساعت در روز کار میکنند و تمام آنرا خرج میکنند، درحالیکه این پول است که برای ثروتمندان سخت کار میکند. ثروتمندان هم در ابتدای کار سخت برای پول کار میکنند، اما بخشی از پولشان را پسانداز و سرمایهگذاری میکنند و با دانشی که دارند پول را وادار میسازند که سخت برایشان کار کند و به این وسیله است که ثروتمند میشوند