کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند

کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند نوشته کاترین فروزه با ترجمه علی سیاح, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: فلسفه، جنبه های روانشناسی، تاریخ فلسفه

فیلسوف همواره در عالَم زندگیِ روزمره بی‌دست‌وپا رفتار می‌کند. اما افلاطون ناشی‌گریِ او در امور دنیوی را می‌ستاید، چرا که گواهی است بر اشتغال فیلسوف به دغدغه‌های والاتر. به زعم افلاتون، فیلسوف خواهان والاترینِ خدایان است و حتی لایق جانشینیِ آن‌ها: «تئودوروس، نه امکان دارد که شرارت از بین برود، چرا که باید همواره چیزی برخلاف نیکی وجود داشته باشد؛ و نه امکان دارد که در آسمان منزل داشته باشد. به همین دلیل انسان باید هر چه سریع‌تر از زمین به آسمان بگریزد؛ و گریختن یعنی آن‌که انسان تا سرحد ممکن به خدا شبیه شود، و انسان زمانی به خدا شباهت پیدا می‌کند که عادل، پاکدامن و خردمند شود.» 

تنشی که در کانون فلسفه افلاطون وجود دارد و می‌تواند موضع دوپهلوی او در رابطه با کمدی را توضیح دهد، این‌جا مشخص می‌شود. انسان باید بی‌تعلقیِ خدایان را تقلید کند، از این طریق که مطمئن شود روحْ اشتیاق‌ها و امیالش را به‌درستی سامان می‌دهد. تنها فیلسوف می‌داند که چگونه لذت را سامان دهد. افلاتون تأکید می‌کند فیلسوف تنها زندگی خردورزانه را پی می‌گیرد که «عاری از لذت و الم، خدای‌گونه‌ترین زندگی است.» بااین‌حال، با خوانشی دقیق پی می‌بریم که خدای‌گونه‌ترین زندگی از طرفی کمدی‌ترین زندگی در ساحت دنیوی است. آریستوفان در توصیفش از سقراط به‌هیچ‌وجه اشتباه نمی‌کند. سامان دادن روح به‌هیچ‌رو قابل‌مقایسه با جهان سیاست و جامعه نیست، و به این سبب، فیلسوف چهره‌ای کمیک (و نیز تراژیک) باقی می‌ماند و دائماً درون این جهان سردرگم می‌شود......

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
130,000
٪15
110,500 تومان
توضیحات

کتاب چرا فیلسوفان نمی توانند بخندند نوشته کاترین فروزه با ترجمه علی سیاح, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: فلسفه، جنبه های روانشناسی، تاریخ فلسفه

فیلسوف همواره در عالَم زندگیِ روزمره بی‌دست‌وپا رفتار می‌کند. اما افلاطون ناشی‌گریِ او در امور دنیوی را می‌ستاید، چرا که گواهی است بر اشتغال فیلسوف به دغدغه‌های والاتر. به زعم افلاتون، فیلسوف خواهان والاترینِ خدایان است و حتی لایق جانشینیِ آن‌ها: «تئودوروس، نه امکان دارد که شرارت از بین برود، چرا که باید همواره چیزی برخلاف نیکی وجود داشته باشد؛ و نه امکان دارد که در آسمان منزل داشته باشد. به همین دلیل انسان باید هر چه سریع‌تر از زمین به آسمان بگریزد؛ و گریختن یعنی آن‌که انسان تا سرحد ممکن به خدا شبیه شود، و انسان زمانی به خدا شباهت پیدا می‌کند که عادل، پاکدامن و خردمند شود.» 

تنشی که در کانون فلسفه افلاطون وجود دارد و می‌تواند موضع دوپهلوی او در رابطه با کمدی را توضیح دهد، این‌جا مشخص می‌شود. انسان باید بی‌تعلقیِ خدایان را تقلید کند، از این طریق که مطمئن شود روحْ اشتیاق‌ها و امیالش را به‌درستی سامان می‌دهد. تنها فیلسوف می‌داند که چگونه لذت را سامان دهد. افلاتون تأکید می‌کند فیلسوف تنها زندگی خردورزانه را پی می‌گیرد که «عاری از لذت و الم، خدای‌گونه‌ترین زندگی است.» بااین‌حال، با خوانشی دقیق پی می‌بریم که خدای‌گونه‌ترین زندگی از طرفی کمدی‌ترین زندگی در ساحت دنیوی است. آریستوفان در توصیفش از سقراط به‌هیچ‌وجه اشتباه نمی‌کند. سامان دادن روح به‌هیچ‌رو قابل‌مقایسه با جهان سیاست و جامعه نیست، و به این سبب، فیلسوف چهره‌ای کمیک (و نیز تراژیک) باقی می‌ماند و دائماً درون این جهان سردرگم می‌شود......

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    کاترین فروزه
  • مترجم
    علی سیاح
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    چهارم
  • تعداد صفحات
    315
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش