کتاب پین بال 1973 نوشته هاروکی موراکامی با ترجمه بهرنگ رجبی, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ٰژاپن، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان این رمان، به علاقه ی کوتاه اما شدید راوی به پین بال، زندگی این شخصیت به عنوان مترجمی مستقل و تلاش های او برای رسیدنِ دوباره به یک دستگاه پین بال قدیمی و خاطره ساز می پردازد. راوی، زندگی در کنار خواهران دوقلویی را توصیف می کند که در صبح یک روز، به شکلی اسرارآمیز به خانه ی او می آیند و زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهند. او علاوه بر نقل این داستان، خاطرات خود درباره ی جنبش دانش آموزان ژاپنی و نامزد سابقش، نائوکو، را نیز مرور می کند. طرح داستانیِ کتاب «پین بال، 1973» بین روایتِ زندگی راوی و زندگی دوستش، موش صحرایی، در گذار است.
آن قدر لذت می بردم از شنیدن قصه هایی درباره ی جاهای خیلی دور که دیگر بفهمی نفهمی شده بود مریضی. آن زمان ها، که الآن شیرین ده سالی ازش گذشته، می رفتم این ور و آن ور و از آدم ها می خواستم برایم تعریف کنند کجا دنیا آمده اند و بزرگ شده اند. حتما آن روزها حسابی شنونده ی خوب کم بوده، چون سراغ هر کی می رفتم، خیلی مشتاق و پرشور برایم حرف می زد. دوروبر که پیچید دارم چه کار می کنم، دیگر حتی کم کم آدم هایی می آمدند پیشم که توی عمرم چشمم هم بهشان نیافتاده بود، فقط برای این که قصه هایشان را برایم تعریف کنند. درباره ی هر چیزی و همه چیز حرف می زدند، انگاری دارند توی چاهی خشک سنگشان را می اندازند، بعد هم خوشحال و راضی می گذاشتند می رفتند. بعضی قصه هایشان را سرخوش و سرحال تعریف می کردند و بعضی عصبانی. قصه هایی به نظرت روشن و سرراست می آمدند، قصه هایی دیگر سر تا ته بی معنی. قصه هایی می شنیدم حوصله سربر، قصه هایی اشک درآر، و قصه هایی مسخره و غریب. ولی من همیشه به آنچه باید می گفتند، با نهایت دقتی که ازم برمی آمد، گوش می دادم...
کتاب پین بال 1973 نوشته هاروکی موراکامی با ترجمه بهرنگ رجبی, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ٰژاپن، ادبیات داستانی، رمان خارجی
داستان این رمان، به علاقه ی کوتاه اما شدید راوی به پین بال، زندگی این شخصیت به عنوان مترجمی مستقل و تلاش های او برای رسیدنِ دوباره به یک دستگاه پین بال قدیمی و خاطره ساز می پردازد. راوی، زندگی در کنار خواهران دوقلویی را توصیف می کند که در صبح یک روز، به شکلی اسرارآمیز به خانه ی او می آیند و زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهند. او علاوه بر نقل این داستان، خاطرات خود درباره ی جنبش دانش آموزان ژاپنی و نامزد سابقش، نائوکو، را نیز مرور می کند. طرح داستانیِ کتاب «پین بال، 1973» بین روایتِ زندگی راوی و زندگی دوستش، موش صحرایی، در گذار است.
آن قدر لذت می بردم از شنیدن قصه هایی درباره ی جاهای خیلی دور که دیگر بفهمی نفهمی شده بود مریضی. آن زمان ها، که الآن شیرین ده سالی ازش گذشته، می رفتم این ور و آن ور و از آدم ها می خواستم برایم تعریف کنند کجا دنیا آمده اند و بزرگ شده اند. حتما آن روزها حسابی شنونده ی خوب کم بوده، چون سراغ هر کی می رفتم، خیلی مشتاق و پرشور برایم حرف می زد. دوروبر که پیچید دارم چه کار می کنم، دیگر حتی کم کم آدم هایی می آمدند پیشم که توی عمرم چشمم هم بهشان نیافتاده بود، فقط برای این که قصه هایشان را برایم تعریف کنند. درباره ی هر چیزی و همه چیز حرف می زدند، انگاری دارند توی چاهی خشک سنگشان را می اندازند، بعد هم خوشحال و راضی می گذاشتند می رفتند. بعضی قصه هایشان را سرخوش و سرحال تعریف می کردند و بعضی عصبانی. قصه هایی به نظرت روشن و سرراست می آمدند، قصه هایی دیگر سر تا ته بی معنی. قصه هایی می شنیدم حوصله سربر، قصه هایی اشک درآر، و قصه هایی مسخره و غریب. ولی من همیشه به آنچه باید می گفتند، با نهایت دقتی که ازم برمی آمد، گوش می دادم...