کتاب پیش روی نوشته ای ال داکترو ترجمه امیر احمدی آریان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
موضوع کتاب: ژنرال ویلیام شرمن در سال 1864 و بعد از به آتش کشیدن آتلانتا، ارتش شصت هزار نفری اش را از طریق جرجیا به سوی دریا برد و سپس به مقصد کارولینای جنوبی و شمالی لشگرکشی کرد. ارتش او با نیروهای موتلفه وارد جنگ شد و پس از شکست دادن آن ها، به غارت زمین ها، مزارع جنوبی و گله های گاو و گوسفند پرداخت. این ارتش، شهرها را یکی پس از دیگری به ویرانی کشید و جمعیتی از سیاه پوستان آزاد شده و پناه جویان سفیدپوست را در آن ها ساکن کرد تا این که جامعه ای پرخطر متشکل از طبقه های اجتماعی بسیار متفاوت-از افراد کاملا بی چیز گرفته تا ثروتمندان و پیروزان میدان نبرد-به وجود آمد. خلق داستانی چنین مستحکم و پراحساس، فقط از عهده ی رمان نویسی چیره دست و بزرگ چون ادگار لارنس دکتروف برمی آید. رمان پیش روی با سبک روایی مسحورکننده ی خود، به سرگذشت زندگی های بی شماری می پردازد که در خلال خشونت های کشوری درگیر در جنگی داخلی به کام مرگ کشیده شدند. دکتروف با نوشتن این اثر، دنیایی معلق و داستانی به یادماندنی آفریده که به شکل حیرت انگیزی یادآور مشکلات و مسائل اتفاقات حال حاضر است.
در این لحظه متی جیمسن برگشت و مقابل چشمانش دختربچه ای را دید که زندگی اش را تسخیر کرده بود. پرل زیر دامنش شلوار آبی سربازان اتحاد را پوشیده بود و کمربند یونیفرم را دور کمرش سفت بسته بود و توده ای از حوله ی سفید در دست داشت. موهایش بلند شده بود و از پشت سفت بسته بودشان. متی تمام این مدت که کنار شوهرش بود اشکی نریخت. با دیدن دختر سیل اشکش سرازیر شد. فکر کرد مرگ این زن پایان خصومت و تحقیر بردگان ملک آنان بود. اما پرل از راه رسید. هربار متی ذره ای محبت نشان می داد یا در راه سازگاری قدمی برمی داشت، این بار پرل بود که سر باز می زد و رفتار متکبرانه و برق تحقیری از چشمانش می جهید هر تلاش محبت آمیزی را بی اثر می کرد. این دختر هرچه بزرگ تر شد، بدتر شد.
کتاب پیش روی نوشته ای ال داکترو ترجمه امیر احمدی آریان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
موضوع کتاب: ژنرال ویلیام شرمن در سال 1864 و بعد از به آتش کشیدن آتلانتا، ارتش شصت هزار نفری اش را از طریق جرجیا به سوی دریا برد و سپس به مقصد کارولینای جنوبی و شمالی لشگرکشی کرد. ارتش او با نیروهای موتلفه وارد جنگ شد و پس از شکست دادن آن ها، به غارت زمین ها، مزارع جنوبی و گله های گاو و گوسفند پرداخت. این ارتش، شهرها را یکی پس از دیگری به ویرانی کشید و جمعیتی از سیاه پوستان آزاد شده و پناه جویان سفیدپوست را در آن ها ساکن کرد تا این که جامعه ای پرخطر متشکل از طبقه های اجتماعی بسیار متفاوت-از افراد کاملا بی چیز گرفته تا ثروتمندان و پیروزان میدان نبرد-به وجود آمد. خلق داستانی چنین مستحکم و پراحساس، فقط از عهده ی رمان نویسی چیره دست و بزرگ چون ادگار لارنس دکتروف برمی آید. رمان پیش روی با سبک روایی مسحورکننده ی خود، به سرگذشت زندگی های بی شماری می پردازد که در خلال خشونت های کشوری درگیر در جنگی داخلی به کام مرگ کشیده شدند. دکتروف با نوشتن این اثر، دنیایی معلق و داستانی به یادماندنی آفریده که به شکل حیرت انگیزی یادآور مشکلات و مسائل اتفاقات حال حاضر است.
در این لحظه متی جیمسن برگشت و مقابل چشمانش دختربچه ای را دید که زندگی اش را تسخیر کرده بود. پرل زیر دامنش شلوار آبی سربازان اتحاد را پوشیده بود و کمربند یونیفرم را دور کمرش سفت بسته بود و توده ای از حوله ی سفید در دست داشت. موهایش بلند شده بود و از پشت سفت بسته بودشان. متی تمام این مدت که کنار شوهرش بود اشکی نریخت. با دیدن دختر سیل اشکش سرازیر شد. فکر کرد مرگ این زن پایان خصومت و تحقیر بردگان ملک آنان بود. اما پرل از راه رسید. هربار متی ذره ای محبت نشان می داد یا در راه سازگاری قدمی برمی داشت، این بار پرل بود که سر باز می زد و رفتار متکبرانه و برق تحقیری از چشمانش می جهید هر تلاش محبت آمیزی را بی اثر می کرد. این دختر هرچه بزرگ تر شد، بدتر شد.