کتاب پیش از آنکه قهوه سرد شود

کتاب پیش از آنکه قهوه سرد شود نوشته توشیکازو کاواگوچی با ترجمه مهسا ملک مرزبان, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است

موضوع کتاب: ادبیات ملل، ادبیات داستانی، رمان خارجی

ابروان فومیکو در پاسخ به این حرف، بالا رفتند. «چی؟ باز هم قانون هست؟»

فومیکو هر قانون را با انگشتانش می‌شمرد و با هرکدام عصبانیتش بیشتر می‌شد. «نمی‌تونی آدم‌هایی رو که به این کافه نیومده‌ان ببینی. زمان حال تغییر نمی‌کنه. فقط یه صندلیه که تو رو به گذشته می‌بره و تو نمی‌تونی از روی اون بلند بشی. بعدش هم، محدودیت زمانی داره.»

«احتمالاً این یکی از همه مشکل‌سازتره.»

فومیکو تا همین‌جا از قوانینی که شنیده بود، بسیار عصبانی بود. خبر بعدی، مشکل‌سازترین قانون، چنان ناگوار بود که می‌توانست قلبش را بشکند. بااین‌حال، لبش را گاز گرفت.

دست‌به‌سینه نشست و سرش را به‌علامت تأیید برای کازو تکان داد، انگار تنها راه‌حلش همین بود. گفت: «اگه این‌جوریه؛ پس باشه، قبول. ادامه بده، بگو.»

 پیش از آنکه قهوه سرد شود

 

کازو نفس کوتاهی کشید؛ انگار می‌گوید، پس می‌گم، و رفت داخل آشپزخانه تا تُنگ شیشه‌ای شفاف را که در دست داشت سر جایش بگذارد.

فومیکو که تنها آنجا ایستاده بود، نفس عمیقی کشید تا آرامش بیشتری داشته باشد. اولین هدفش بازگشت به گذشته بود تا به طریقی گورو را از رفتن به آمریکا منصرف کند.

منصرف کردن او از رفتن، اصلاً قشنگ به‌نظر نمی‌رسید. ولی اگر اقرار می‌کرد، نمی‌خوام بری، شاید گورو فکر رفتن را از سر بیرون می‌کرد. اگر همه‌چیز خوب پیش می‌رفت، شاید هیچ‌وقت رابطه‌شان پایان نمی‌یافت. به هر صورت، اولین دلیل برای بازگشت به گذشته، تغییر زمان حال بود.......

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
230,000
٪15
195,500 تومان
توضیحات

کتاب پیش از آنکه قهوه سرد شود نوشته توشیکازو کاواگوچی با ترجمه مهسا ملک مرزبان, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است

موضوع کتاب: ادبیات ملل، ادبیات داستانی، رمان خارجی

ابروان فومیکو در پاسخ به این حرف، بالا رفتند. «چی؟ باز هم قانون هست؟»

فومیکو هر قانون را با انگشتانش می‌شمرد و با هرکدام عصبانیتش بیشتر می‌شد. «نمی‌تونی آدم‌هایی رو که به این کافه نیومده‌ان ببینی. زمان حال تغییر نمی‌کنه. فقط یه صندلیه که تو رو به گذشته می‌بره و تو نمی‌تونی از روی اون بلند بشی. بعدش هم، محدودیت زمانی داره.»

«احتمالاً این یکی از همه مشکل‌سازتره.»

فومیکو تا همین‌جا از قوانینی که شنیده بود، بسیار عصبانی بود. خبر بعدی، مشکل‌سازترین قانون، چنان ناگوار بود که می‌توانست قلبش را بشکند. بااین‌حال، لبش را گاز گرفت.

دست‌به‌سینه نشست و سرش را به‌علامت تأیید برای کازو تکان داد، انگار تنها راه‌حلش همین بود. گفت: «اگه این‌جوریه؛ پس باشه، قبول. ادامه بده، بگو.»

 پیش از آنکه قهوه سرد شود

 

کازو نفس کوتاهی کشید؛ انگار می‌گوید، پس می‌گم، و رفت داخل آشپزخانه تا تُنگ شیشه‌ای شفاف را که در دست داشت سر جایش بگذارد.

فومیکو که تنها آنجا ایستاده بود، نفس عمیقی کشید تا آرامش بیشتری داشته باشد. اولین هدفش بازگشت به گذشته بود تا به طریقی گورو را از رفتن به آمریکا منصرف کند.

منصرف کردن او از رفتن، اصلاً قشنگ به‌نظر نمی‌رسید. ولی اگر اقرار می‌کرد، نمی‌خوام بری، شاید گورو فکر رفتن را از سر بیرون می‌کرد. اگر همه‌چیز خوب پیش می‌رفت، شاید هیچ‌وقت رابطه‌شان پایان نمی‌یافت. به هر صورت، اولین دلیل برای بازگشت به گذشته، تغییر زمان حال بود.......

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    توشیکازو کاواگوچی
  • مترجم
    مهسا ملک مرزبان
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1403
  • نوبت چاپ
    بیست و یکم
  • تعداد صفحات
    224
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش