کتاب پریچهر نوشته م مودب پور توسط انتشارات نسل نواندیش با موضوع ادبیات فارسی، رمان فارسی، داستانهای فارسی به چاپ رسیده است.
در زندگی انسان گاهی دیگران سرنوشت را تعیین می کنند. زمانی که به گذشته باز می گردیم به لحظاتی برخورد می کنیم که با یک اتفاق ساده دیگران توانسته اند زندگی مان را دگرگون کنند. این داستانی است از یک زندگی.
مسافرین محترم ورود شما را با به خاک ایران خوش آمد می گویم. ساعت 20:30 دقیقه به وقت تهران است. هوا، هفده درجه بالای صفر و بارانیست. امیدوارم از پرواز لذت برده باشید لطفا در جای خود نشسته و کمربند را ببندید. آرزوی دیدار مجدد شما را داریم.
هومن- دیگه پامو تو این بشقاب پرنده نمی زارم . اسمش رو باید می ذاشتند شرکت هواپیمایی اتو معلق! خیلی خوب آزمون پذیرایی کردند که آرزوی دیدار مجددمون رو هم دارن؟!
من - چی می گن هومن؟ چرا غر کی زنی
هومن- می گن داریم سقوط می کنیم. خلبان یادش رفته چراغ های هواپیما رو سوار هواپیما کنه
هر بدی و خوبی از من دیدی حلال کن من فرهاد جون
من-رسیدیم؟
هومن-اره اینجا آخر خطه
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب پریچهر را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب پریچهر نوشته م مودب پور توسط انتشارات نسل نواندیش با موضوع ادبیات فارسی، رمان فارسی، داستانهای فارسی به چاپ رسیده است.
در زندگی انسان گاهی دیگران سرنوشت را تعیین می کنند. زمانی که به گذشته باز می گردیم به لحظاتی برخورد می کنیم که با یک اتفاق ساده دیگران توانسته اند زندگی مان را دگرگون کنند. این داستانی است از یک زندگی.
مسافرین محترم ورود شما را با به خاک ایران خوش آمد می گویم. ساعت 20:30 دقیقه به وقت تهران است. هوا، هفده درجه بالای صفر و بارانیست. امیدوارم از پرواز لذت برده باشید لطفا در جای خود نشسته و کمربند را ببندید. آرزوی دیدار مجدد شما را داریم.
هومن- دیگه پامو تو این بشقاب پرنده نمی زارم . اسمش رو باید می ذاشتند شرکت هواپیمایی اتو معلق! خیلی خوب آزمون پذیرایی کردند که آرزوی دیدار مجددمون رو هم دارن؟!
من - چی می گن هومن؟ چرا غر کی زنی
هومن- می گن داریم سقوط می کنیم. خلبان یادش رفته چراغ های هواپیما رو سوار هواپیما کنه
هر بدی و خوبی از من دیدی حلال کن من فرهاد جون
من-رسیدیم؟
هومن-اره اینجا آخر خطه