کتاب پرواز نوشته کریستین هانا با ترجمه آفاق زرگریان, توسط انتشارات کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات داستانی, رمان خارجی, داستان خارجی می باشد.
تال، ما از جنس خاطراتیم. آخر سر، همین تنها توشهایه که از این دنیا برای خودمون برمیداریم. عشق و خاطراتند که میمونن. برای همینه که وقتی داری میمیری، خاطرات زندگیت از جلوی چشمات رد میشن؛ تو اون خاطراتی رو که دوست داری انتخاب میکنی. مثل بستن چمدونت برای مسافرت میمونه.
هیچ چیزی به فکرم نمیرسید که در جوابش بگویم و نمیتوانم با گفتن یک دروغ به شعورش توهین کنم. من بارها در زندگیم تشویق شده بودم که برای مشاوره بروم و خودم آن قدر عقل داشتم که بدانم این حملههای عصبی اخیر به موضوعی مهمتر از نامیزان شدن هورمونهایم مربوط میشود. رودخانهای از غم و غصه در وجودم جاری شده؛ همیشه این غم وجود داشته اما حالا خودش را نشان میدهد، و در بستر خود طغیان کرده است. میدانم اگر به این مسئله اهمیت ندهم، این تنش تبدیل به بزرگترین مشکل من میشود و مرا در خود غرق میکند. اما باور ندارم کلمات میتواند این معضل را حل کند؛ باور ندارم شیرجه رفتن توی خاطراتم مرا نجات میدهد. من اعتقاد دارم باید آن را بپذیرم و احساساتم را کنترل کنم و جلو بروم.
کتاب پرواز نوشته کریستین هانا با ترجمه آفاق زرگریان, توسط انتشارات کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات داستانی, رمان خارجی, داستان خارجی می باشد.
تال، ما از جنس خاطراتیم. آخر سر، همین تنها توشهایه که از این دنیا برای خودمون برمیداریم. عشق و خاطراتند که میمونن. برای همینه که وقتی داری میمیری، خاطرات زندگیت از جلوی چشمات رد میشن؛ تو اون خاطراتی رو که دوست داری انتخاب میکنی. مثل بستن چمدونت برای مسافرت میمونه.
هیچ چیزی به فکرم نمیرسید که در جوابش بگویم و نمیتوانم با گفتن یک دروغ به شعورش توهین کنم. من بارها در زندگیم تشویق شده بودم که برای مشاوره بروم و خودم آن قدر عقل داشتم که بدانم این حملههای عصبی اخیر به موضوعی مهمتر از نامیزان شدن هورمونهایم مربوط میشود. رودخانهای از غم و غصه در وجودم جاری شده؛ همیشه این غم وجود داشته اما حالا خودش را نشان میدهد، و در بستر خود طغیان کرده است. میدانم اگر به این مسئله اهمیت ندهم، این تنش تبدیل به بزرگترین مشکل من میشود و مرا در خود غرق میکند. اما باور ندارم کلمات میتواند این معضل را حل کند؛ باور ندارم شیرجه رفتن توی خاطراتم مرا نجات میدهد. من اعتقاد دارم باید آن را بپذیرم و احساساتم را کنترل کنم و جلو بروم.