کتاب واقعه ایستگاه کرچی توفکا و خانه ماتریونا نوشته الکساندر سولژنیتسین با ترجمه رفیع رفیعی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
سولژنیتسین در این دو داستان بلند، تصویری بیپرده از روابط سرد و خشک انسانها در شوروی به خواننده عرضه میکند و انتقادهای غیرمستقیم ولی تندش از جامعه را در دل داستان میگنجاند. در این دو داستان انسانها همانطور که هستند دیده میشوند؛ بیرحم، ریاکار، حریص و البته با ظاهری شبیــه به همهٔ انســانهای دیگــر. سولژنیتســین، مانند دیگر نویسنــدگان بزرگ روس، با پایانبندیهای تکاندهنده، جای زخمِ داستان را تا همیشه در ذهن مخاطب باقی میگذارد.
«ما نمیتونیم به راهمون ادامه بدیم چون... یازده روزه که... گرسنه راه رفتهایم.»
«چطور ممکنه؟»
«پیش میآد. خیلی ساده.»
«کوپن جیره ندارید؟»
«کاغذ رو که نمیشه خورد.»
«پس چرا هنوز زندهای؟ چطور ممکنه؟»
«اتفاقی زندهام.»
کتاب واقعه ایستگاه کرچی توفکا و خانه ماتریونا نوشته الکساندر سولژنیتسین با ترجمه رفیع رفیعی, توسط انتشارات ثالث به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان ترجمه
سولژنیتسین در این دو داستان بلند، تصویری بیپرده از روابط سرد و خشک انسانها در شوروی به خواننده عرضه میکند و انتقادهای غیرمستقیم ولی تندش از جامعه را در دل داستان میگنجاند. در این دو داستان انسانها همانطور که هستند دیده میشوند؛ بیرحم، ریاکار، حریص و البته با ظاهری شبیــه به همهٔ انســانهای دیگــر. سولژنیتســین، مانند دیگر نویسنــدگان بزرگ روس، با پایانبندیهای تکاندهنده، جای زخمِ داستان را تا همیشه در ذهن مخاطب باقی میگذارد.
«ما نمیتونیم به راهمون ادامه بدیم چون... یازده روزه که... گرسنه راه رفتهایم.»
«چطور ممکنه؟»
«پیش میآد. خیلی ساده.»
«کوپن جیره ندارید؟»
«کاغذ رو که نمیشه خورد.»
«پس چرا هنوز زندهای؟ چطور ممکنه؟»
«اتفاقی زندهام.»