کتاب هورلا داستان های کوتاه

کتاب هورلا نوشته گی دو موپاسان ترجمه شیرین دخت دقیقیان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

شناخته شده ترین رمان موپاسان «هورلا» است که آن را شش سال پیش از مرگ ناگهانی اش نوشت. این رمان به خوبی آشوب درونی نویسنده را آشکار می کند. «هورلا» دفتر خاطرات مردی اشراف زاده، مجرد و منسوب به طبقات بالای اجتماع است که از جنونی رنج می برد که با پیش رفتن داستان بیشتر خود را نمایان می کند. وی اضطراب ها و ناآرامی های درونی اش را برای شخص خیالی به نام «هورلا» می نویسد. «هورلا» کلمه فرانسوی نیست و تنها آفریده ی ذهن موپاسان است. «شارلوت ماندل»، مترجم این کتاب به زبان انگلیسی این اسم را تحلیل کرد و به این نتیجه رسید که «هورلا» می تواند ترکیب دو کلمه فرانسوی به معنای "خارج" و "آنجا" باشد و این کلمه را "بیرون از آنجا" ترجمه کرد.

در ابتدای کتاب شیوه بیان خاطرات شفاف و روان است، اما هرچه پیش می رود داستان در هاله ای از ابهام فرو می رود؛ آنچنان که خواننده را در این شک فرو می برد که روایت های کتاب ناشی از جنون راوی است یا تنها بیان حقیقت است. این دیوانگی آنچنان در وجود راوی پیش می رود که وی خدمتکاران خانه اش را به آتش می کشد. «موپاسان» با رنج های شخصیت اصلی داستانش آشنا بود. وی از افسردگی حاد رنج می برد که از نشانه های آن دیدن یک فرد خیالی هنگام نگاه کردن در آیینه بود. این داستان تنها با هدف رساندن یک پیام اساسی به خواننده نوشته شده بود: برای رهایی از «هورلا» تنها راه چاره، خودکشی است. «هورلا» شخصیتی برگرفته از تمام افسانه هایی است که ذاتی شیطانی و فرازمینی دارد. رمان آخر موپاسان شاید بهترین منبع برای نفوذ به ذهن نویسنده اش باشد؛ رمانی آنچنان قوی که تا کنون 9 اقتباس سینمایی و یک اقتباس نمایشی از آن ساخته شده است.

بخشی از متن کتاب

 جشن پیروزی. در خیابان ها گردش کرده ام. مراسم آتش بازی و پرچم ها مرا مانند کودکی به وجد می آورد. در عین حال بسیار احمقانه است که در تاریخی معین به دستور دولت شاد باشیم. مردم گله ای نادانند. گاه به گونه ای صبور و گاه به شدت انقلابی. به آنها می گویند: شادی کنید! شادی می کنند. می گویند :بروید با همسایه تان دعوا کنید. می روند دعوا می کنند. می گویند به سلطنت رای بدهید. رای می دهند. سپس به آنها می گویند به جمهوری رای دهید و به جمهوری رای می دهند.

 از هنگامی که انسان می اندیشد، از زمانی که می تواند اندیشه اش را بگوید و بنویسد، احساس می کند که در کنار رازی ناگشوده زندگی می کند که اندامهای حسی زمخت و ناقص او از کشف آن ناتوانند و می کوشد به برکت هوش خود بر ناتوانی های اندام هایش غلبه کند. هنگامی که این هوش هنوز در مرحلهٔ ابتدایی بود، حضور پدیده های نامشهود، اشکال ترسناک و عوامانه ای به خود گرفت، صوری چون اوهام مابعدالطبیعی و شایع در میان مردم، افسانه های ارواح سرگردان، پریان، اجنه، مردگان بازگشته به دنیای زندگان، اختراع افراد متوسط و احمق ترین مردم و حاصل فعالیت بی وقفهٔ مغزهای وحشت زده از آفرینش است. هیچ چیزی درست تر از این سخن ولتر نیست: خدا انسان را به شکل خود آفریده ولی انسان این تصویر را به خدا نسبت داده است.
 رهبران مردم نیز ابلهند، آنان به جای اطاعت از انسان ها از اصولی پیروی می کنند که ساده لوحانه، سترون و اشتباهند. آنان در این دنیا که به هیچ امرش اطمینانی نیست و حتی نور یک وهم است و صدا نیز توهمی بیش نیست، با همین اصول، یعنی افکار برگزیده، حتمی و تغییرناپذیر بر دیگران حکومت می کنند.


  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • ناموجود
ناموجود
توضیحات

کتاب هورلا نوشته گی دو موپاسان ترجمه شیرین دخت دقیقیان توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

شناخته شده ترین رمان موپاسان «هورلا» است که آن را شش سال پیش از مرگ ناگهانی اش نوشت. این رمان به خوبی آشوب درونی نویسنده را آشکار می کند. «هورلا» دفتر خاطرات مردی اشراف زاده، مجرد و منسوب به طبقات بالای اجتماع است که از جنونی رنج می برد که با پیش رفتن داستان بیشتر خود را نمایان می کند. وی اضطراب ها و ناآرامی های درونی اش را برای شخص خیالی به نام «هورلا» می نویسد. «هورلا» کلمه فرانسوی نیست و تنها آفریده ی ذهن موپاسان است. «شارلوت ماندل»، مترجم این کتاب به زبان انگلیسی این اسم را تحلیل کرد و به این نتیجه رسید که «هورلا» می تواند ترکیب دو کلمه فرانسوی به معنای "خارج" و "آنجا" باشد و این کلمه را "بیرون از آنجا" ترجمه کرد.

در ابتدای کتاب شیوه بیان خاطرات شفاف و روان است، اما هرچه پیش می رود داستان در هاله ای از ابهام فرو می رود؛ آنچنان که خواننده را در این شک فرو می برد که روایت های کتاب ناشی از جنون راوی است یا تنها بیان حقیقت است. این دیوانگی آنچنان در وجود راوی پیش می رود که وی خدمتکاران خانه اش را به آتش می کشد. «موپاسان» با رنج های شخصیت اصلی داستانش آشنا بود. وی از افسردگی حاد رنج می برد که از نشانه های آن دیدن یک فرد خیالی هنگام نگاه کردن در آیینه بود. این داستان تنها با هدف رساندن یک پیام اساسی به خواننده نوشته شده بود: برای رهایی از «هورلا» تنها راه چاره، خودکشی است. «هورلا» شخصیتی برگرفته از تمام افسانه هایی است که ذاتی شیطانی و فرازمینی دارد. رمان آخر موپاسان شاید بهترین منبع برای نفوذ به ذهن نویسنده اش باشد؛ رمانی آنچنان قوی که تا کنون 9 اقتباس سینمایی و یک اقتباس نمایشی از آن ساخته شده است.

بخشی از متن کتاب

 جشن پیروزی. در خیابان ها گردش کرده ام. مراسم آتش بازی و پرچم ها مرا مانند کودکی به وجد می آورد. در عین حال بسیار احمقانه است که در تاریخی معین به دستور دولت شاد باشیم. مردم گله ای نادانند. گاه به گونه ای صبور و گاه به شدت انقلابی. به آنها می گویند: شادی کنید! شادی می کنند. می گویند :بروید با همسایه تان دعوا کنید. می روند دعوا می کنند. می گویند به سلطنت رای بدهید. رای می دهند. سپس به آنها می گویند به جمهوری رای دهید و به جمهوری رای می دهند.

 از هنگامی که انسان می اندیشد، از زمانی که می تواند اندیشه اش را بگوید و بنویسد، احساس می کند که در کنار رازی ناگشوده زندگی می کند که اندامهای حسی زمخت و ناقص او از کشف آن ناتوانند و می کوشد به برکت هوش خود بر ناتوانی های اندام هایش غلبه کند. هنگامی که این هوش هنوز در مرحلهٔ ابتدایی بود، حضور پدیده های نامشهود، اشکال ترسناک و عوامانه ای به خود گرفت، صوری چون اوهام مابعدالطبیعی و شایع در میان مردم، افسانه های ارواح سرگردان، پریان، اجنه، مردگان بازگشته به دنیای زندگان، اختراع افراد متوسط و احمق ترین مردم و حاصل فعالیت بی وقفهٔ مغزهای وحشت زده از آفرینش است. هیچ چیزی درست تر از این سخن ولتر نیست: خدا انسان را به شکل خود آفریده ولی انسان این تصویر را به خدا نسبت داده است.
 رهبران مردم نیز ابلهند، آنان به جای اطاعت از انسان ها از اصولی پیروی می کنند که ساده لوحانه، سترون و اشتباهند. آنان در این دنیا که به هیچ امرش اطمینانی نیست و حتی نور یک وهم است و صدا نیز توهمی بیش نیست، با همین اصول، یعنی افکار برگزیده، حتمی و تغییرناپذیر بر دیگران حکومت می کنند.


مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    گی دو موپاسان
  • مترجم
    شیرین دخت دقیقیان
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    پنجم
  • تعداد صفحات
    192
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش