کتاب هارمونی مدرن نوشته ایگل فیلدهال ترجمه مصطفی کمال پورتراب توسط انتشارات سرود با موضوع هنر، موسیقی، آموزش موسیقی به چاپ رسیده است.
بهنظر میرسد که جریان تند موسیقی مدرن تمام تئوریهای گذشته را بیرحمانه از صحنه خارج کرده باشد. اگر یک هنرجوی جدی دست از مطالعهی کتابهای تئوری بردارد و خود را بهدامان موسیقی امروز بیندازد و با سالنهای اپرا و کنسرت مأنوس شود، خطایی را مرتکب نشده است، چون یک روحیهی صادق قرن بیستم نمیتواند با عقیدهی کسانی که آثار آهنگسازان مدرن را پوچ و بیمقدار میشمارند موافقت کند.
تاریخ موسیقی و عدم موفقیتهای قبلی مونتودری، گلوک، باخ، بتهوون، واگنر و اشتراوس و بالاخره موفقیتهای بعدی آنها بار دیگر این مطلب را ثابت میکند که نباید به آسانی تسلیم نظریهی کسانی شد که یا بهعلت تنبلی زیاد و یا بیعلاقگی، قادر نیستند موسیقی مدرن را درک کنند و یا به ارزش حقیقی آن که مستلزم همفکری و قدرت تمرکز زیاد است، پی ببرند.
آن نوع موسیقی که مردم را وادار به سوت زدن و هیاهو کند، مستلزم داشتن ویژگیهایی است که به مراتب بر آن نوع موسیقی که حضّار را به چرت زدن یا خوابیدن وا میدارد، برتری دارد.
کتاب هارمونی مدرن نوشته ایگل فیلدهال ترجمه مصطفی کمال پورتراب توسط انتشارات سرود با موضوع هنر، موسیقی، آموزش موسیقی به چاپ رسیده است.
بهنظر میرسد که جریان تند موسیقی مدرن تمام تئوریهای گذشته را بیرحمانه از صحنه خارج کرده باشد. اگر یک هنرجوی جدی دست از مطالعهی کتابهای تئوری بردارد و خود را بهدامان موسیقی امروز بیندازد و با سالنهای اپرا و کنسرت مأنوس شود، خطایی را مرتکب نشده است، چون یک روحیهی صادق قرن بیستم نمیتواند با عقیدهی کسانی که آثار آهنگسازان مدرن را پوچ و بیمقدار میشمارند موافقت کند.
تاریخ موسیقی و عدم موفقیتهای قبلی مونتودری، گلوک، باخ، بتهوون، واگنر و اشتراوس و بالاخره موفقیتهای بعدی آنها بار دیگر این مطلب را ثابت میکند که نباید به آسانی تسلیم نظریهی کسانی شد که یا بهعلت تنبلی زیاد و یا بیعلاقگی، قادر نیستند موسیقی مدرن را درک کنند و یا به ارزش حقیقی آن که مستلزم همفکری و قدرت تمرکز زیاد است، پی ببرند.
آن نوع موسیقی که مردم را وادار به سوت زدن و هیاهو کند، مستلزم داشتن ویژگیهایی است که به مراتب بر آن نوع موسیقی که حضّار را به چرت زدن یا خوابیدن وا میدارد، برتری دارد.