کتاب نزدیکی نوشته حنیف شیخی ترجمه نیکی کریمی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی می باشد.
نزدیکی" از "حنیف قریشی" رمان تحسین شده ای است که داستانی با لایه های تامل برانگیز را ارائه می کند. در این رمان کوتاه ، "حنیف قریشی" تقریبا به طور کامل درگیر کشف پریشانی و تردیدی است که یک مرد با رسیدن به آخرین روز زندگی خود با همسر و خانواده اش قبل از اینکه به طور حتم برای ترک آنها در صبح روز بعد برنامه بریزد، احساس می کند؛ بدون هشدار و فقط با یک یادداشت در خط اول کتاب. "نزدیکی" شامل مشاهدات پراکنده و بسیار دقیق در مورد ازدواج، زنان، آرزو، زندگی و غیره است ، زیرا راوی به طور تصادفی به زندگی خود نگاه می کند و بر روابط متمرکز است. این کتاب لزوما به جستجوی مستمر برای یک رابطه کامل کمک نمی کند ، اما "نزدیکی" یک نگاه انتقادی به مبادلات و واقعیت های ازدواج است که اغلب مورد بررسی قرار نگرفته است.
راوی و همسرش سوزان افراد باهوش و توانمندی هستند؛ یکی فیلمنامه نویس است و دیگری در انتشارات کتاب کار می کند. قابلیت های کلامی آن ها راهی به ازدواجشان پیدا نمی کند، زیرا درگیر سوء تفاهم ، حقارت، عاری بودن از لطف و مهر، از هم گسیختگی و مواردی از این دست می باشند. از لحاظ ظاهری ، آنها از یک زندگی راحت برخوردارند ، همسر او مظهر کارآیی و حتی قدرت است. اما با این وجود، وی در خانه ی خود احساس در خانه بودن و راحتی ندارد و در فعالیت های همسرش، نوعی درماندگی حس می کند. گرچه او ماه هاست که این حرکت را در ذهن خود مرور کرده و به آن اندیشیده است، اکنون راوی به استدلال و فلسفه بافی می پردازد، توجیهات خود را برای ترک، مورد تصدیق قرار می دهد.
من می دانم که عشق مثل کاری در تاریکی است، شما مجبور باشید دست های کثیفی را بگیرید و اگر نتوانید هیچ اتفاق جالبی رخ نمی دهد. در عین حال باید فاصله دقیق را بین افراد پیدا کنید. اگر زیاد نزدیک شوید سلطه جو می شوند و اگر دور باشید از شما رانده می شوند. چطوری می شود اندازه یک رابطه را درست نگاه داشت. شما تعجب می کنید که چرا مردم تحمل می کنند. ولی آن ها عادت کرده اند و فکر نمی کنند که هر چیز می تواند جور دیگری هم باشد. این زیاده خواهی مردم نیست که مرا شگفت زده می کند بلکه از این که چقدر کم توقع هستند تعجب می کنم.
به نظر من زن ها خیلی خوشبخت هستند که در آن واحد دارای دو خط مشی هستند. یک بخش مربوط به خودشان و بخش دیگر نقش آن ها در تاریخ است. آن ها بیشتر از ما، به زندگی شان می رسند؛ آن ها تجربه می کنند؛ خیلی بیشتر از ما مشتاق به تغییر آدم ها هستند. وقتی به اطراف نگاه می کنی می بینی چه قدر آدم های کمی هستند که خودشان باشند! باید زوائد را کنار زد. همه چیز چقدر ترسناک است، وقتی که احساسات ما سلاحی باشد که بتواند بکشد. و حرف ها هم گلوله هایش باشند
کتاب نزدیکی نوشته حنیف شیخی ترجمه نیکی کریمی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی می باشد.
نزدیکی" از "حنیف قریشی" رمان تحسین شده ای است که داستانی با لایه های تامل برانگیز را ارائه می کند. در این رمان کوتاه ، "حنیف قریشی" تقریبا به طور کامل درگیر کشف پریشانی و تردیدی است که یک مرد با رسیدن به آخرین روز زندگی خود با همسر و خانواده اش قبل از اینکه به طور حتم برای ترک آنها در صبح روز بعد برنامه بریزد، احساس می کند؛ بدون هشدار و فقط با یک یادداشت در خط اول کتاب. "نزدیکی" شامل مشاهدات پراکنده و بسیار دقیق در مورد ازدواج، زنان، آرزو، زندگی و غیره است ، زیرا راوی به طور تصادفی به زندگی خود نگاه می کند و بر روابط متمرکز است. این کتاب لزوما به جستجوی مستمر برای یک رابطه کامل کمک نمی کند ، اما "نزدیکی" یک نگاه انتقادی به مبادلات و واقعیت های ازدواج است که اغلب مورد بررسی قرار نگرفته است.
راوی و همسرش سوزان افراد باهوش و توانمندی هستند؛ یکی فیلمنامه نویس است و دیگری در انتشارات کتاب کار می کند. قابلیت های کلامی آن ها راهی به ازدواجشان پیدا نمی کند، زیرا درگیر سوء تفاهم ، حقارت، عاری بودن از لطف و مهر، از هم گسیختگی و مواردی از این دست می باشند. از لحاظ ظاهری ، آنها از یک زندگی راحت برخوردارند ، همسر او مظهر کارآیی و حتی قدرت است. اما با این وجود، وی در خانه ی خود احساس در خانه بودن و راحتی ندارد و در فعالیت های همسرش، نوعی درماندگی حس می کند. گرچه او ماه هاست که این حرکت را در ذهن خود مرور کرده و به آن اندیشیده است، اکنون راوی به استدلال و فلسفه بافی می پردازد، توجیهات خود را برای ترک، مورد تصدیق قرار می دهد.
من می دانم که عشق مثل کاری در تاریکی است، شما مجبور باشید دست های کثیفی را بگیرید و اگر نتوانید هیچ اتفاق جالبی رخ نمی دهد. در عین حال باید فاصله دقیق را بین افراد پیدا کنید. اگر زیاد نزدیک شوید سلطه جو می شوند و اگر دور باشید از شما رانده می شوند. چطوری می شود اندازه یک رابطه را درست نگاه داشت. شما تعجب می کنید که چرا مردم تحمل می کنند. ولی آن ها عادت کرده اند و فکر نمی کنند که هر چیز می تواند جور دیگری هم باشد. این زیاده خواهی مردم نیست که مرا شگفت زده می کند بلکه از این که چقدر کم توقع هستند تعجب می کنم.
به نظر من زن ها خیلی خوشبخت هستند که در آن واحد دارای دو خط مشی هستند. یک بخش مربوط به خودشان و بخش دیگر نقش آن ها در تاریخ است. آن ها بیشتر از ما، به زندگی شان می رسند؛ آن ها تجربه می کنند؛ خیلی بیشتر از ما مشتاق به تغییر آدم ها هستند. وقتی به اطراف نگاه می کنی می بینی چه قدر آدم های کمی هستند که خودشان باشند! باید زوائد را کنار زد. همه چیز چقدر ترسناک است، وقتی که احساسات ما سلاحی باشد که بتواند بکشد. و حرف ها هم گلوله هایش باشند