کتاب میدل مارچ نوشته جورج الیوت با ترجمه لیدا طرزی, توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
جورج الیوت رماننویس دوران ویکتوریایی در انگلستان است که بر خلاف باور عامه یک نویسنده زن بود. نام واقعی او ماری آن ایوانس بود که نام جرج الیوت را به صورت مستعار و به منظور ایجاد حس مردانه و جلب اعتماد مخاطبانش برای خود برگزید. الیوت اگرچه به لحاظ فروش کتابهایش نویسنده موفقی در زمان خود محسوب نمیشد اما از لحاظ سبک نوشتاری مورد احترام ادبیاتدوستان و مخاطبان رمان قرار گرفت و در زمان حیات خود هفت رمان و ۱۱ کتاب شعر از خود بهجا گذاشتهاست.
الیوت از چند منظر نویسندهای منحصر به فرد و شاخص در زمان خود و در شمار نویسندگان عصر ویکتوریایی به شمار میرود. نخست اینکه او در آثارش از جمله در رمان «میدل مارچ» به سبب مهارت و ژرفبینیاش در توصیف انگیزهها و شکلدهی به رفتارها و کنشهای انسانی نویسندهای ژرفاندیش و متمایز از سایر همعصرانش جلوه میکند. او در این اثر به شکلی صریح به بیان مشکلات روانشناختی موجود در جامعه خود وارد شده و از این منظر به شکلی استثنایی به آنالیز شخصیتی قهرمانان رمان میپردازد. این اتفاق در داستاننویسی عصر ویکتوریایی چنان تازه و نو به شمار میرفت که بسیاری از منتقدان الیوت را به سبب این اتفاق از آغازکنندگان سبک رئالیسم در ادبیات انگلیسی به شمار میآورند.
در «میدل مارچ» ما با شخصیتهایی روبرو هستیم که به رغم سادگی ظاهری در زیست خود با زندگی سخت و پیچیدهای روبرو هستند. از سویی در این رمان با زنی روشنفکر و آرمانگرا به نام دوروتیا بروک مواجه هستیم که از بسیاری جهات، مانند خود نویسنده است و سعی دارد تا جامعه مادیگرا و متخاصم پیرامونش را ترسیم و البته خود را از آن متمایز کند. دوروتیا در ادامه وارد ازدواجی کابوسوار با مردی میشود که گمان میبرد نیمه گمشده اوست در حالی که سخت در اشتباه است. در داستانی موازی در رمان، دکتری جوان و آرمانگرا به نام ترتیوس لیدگیت، عاشق دختری زیبا اما خودبین و سطحی به نام روزاموند وینسی میشود و با ازدواج با او، خود را به نابودی میکشد.....
کتاب میدل مارچ نوشته جورج الیوت با ترجمه لیدا طرزی, توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
جورج الیوت رماننویس دوران ویکتوریایی در انگلستان است که بر خلاف باور عامه یک نویسنده زن بود. نام واقعی او ماری آن ایوانس بود که نام جرج الیوت را به صورت مستعار و به منظور ایجاد حس مردانه و جلب اعتماد مخاطبانش برای خود برگزید. الیوت اگرچه به لحاظ فروش کتابهایش نویسنده موفقی در زمان خود محسوب نمیشد اما از لحاظ سبک نوشتاری مورد احترام ادبیاتدوستان و مخاطبان رمان قرار گرفت و در زمان حیات خود هفت رمان و ۱۱ کتاب شعر از خود بهجا گذاشتهاست.
الیوت از چند منظر نویسندهای منحصر به فرد و شاخص در زمان خود و در شمار نویسندگان عصر ویکتوریایی به شمار میرود. نخست اینکه او در آثارش از جمله در رمان «میدل مارچ» به سبب مهارت و ژرفبینیاش در توصیف انگیزهها و شکلدهی به رفتارها و کنشهای انسانی نویسندهای ژرفاندیش و متمایز از سایر همعصرانش جلوه میکند. او در این اثر به شکلی صریح به بیان مشکلات روانشناختی موجود در جامعه خود وارد شده و از این منظر به شکلی استثنایی به آنالیز شخصیتی قهرمانان رمان میپردازد. این اتفاق در داستاننویسی عصر ویکتوریایی چنان تازه و نو به شمار میرفت که بسیاری از منتقدان الیوت را به سبب این اتفاق از آغازکنندگان سبک رئالیسم در ادبیات انگلیسی به شمار میآورند.
در «میدل مارچ» ما با شخصیتهایی روبرو هستیم که به رغم سادگی ظاهری در زیست خود با زندگی سخت و پیچیدهای روبرو هستند. از سویی در این رمان با زنی روشنفکر و آرمانگرا به نام دوروتیا بروک مواجه هستیم که از بسیاری جهات، مانند خود نویسنده است و سعی دارد تا جامعه مادیگرا و متخاصم پیرامونش را ترسیم و البته خود را از آن متمایز کند. دوروتیا در ادامه وارد ازدواجی کابوسوار با مردی میشود که گمان میبرد نیمه گمشده اوست در حالی که سخت در اشتباه است. در داستانی موازی در رمان، دکتری جوان و آرمانگرا به نام ترتیوس لیدگیت، عاشق دختری زیبا اما خودبین و سطحی به نام روزاموند وینسی میشود و با ازدواج با او، خود را به نابودی میکشد.....