کتاب من زندهام (خاطرات دوران اسارت) نوشته معصومه آباد توسط انتشارات بروج با موضوع خاطرات، آزادگان، جنگ ایران و عراق، اسارت به چاپ رسیده است.
پی در پی صدای ضربههای همسایهها (دکترها و مهندس ها) را بر دیوار سلول می شنیدم که با نگرانی می پرسیدند: "چرا جواب نمی دهید" می خواستم بگویم "سرمان شلوغ است و سرگرم مردنمان هستیم"... در بهتی مالیخولیایی فرو رفته بودم. به هر طرف نگاه میکردم نه بوی مرگ میداد و نه بوی زندگی... سرم بزرگتر از تنم شده بود دیگر توان کشیدن آن را نداشتم. کاسهی سرمخالی شده بود و صداها مثل سنگریزههایی بودند که در ظرفی خالی این طرف و آن طرف میشدند... همه همدیگر را میشناختند و به هم نشان میدادند و سلام و خوش آمد میگفتند. و...
کتاب من زندهام (خاطرات دوران اسارت) نوشته معصومه آباد توسط انتشارات بروج با موضوع خاطرات، آزادگان، جنگ ایران و عراق، اسارت به چاپ رسیده است.
پی در پی صدای ضربههای همسایهها (دکترها و مهندس ها) را بر دیوار سلول می شنیدم که با نگرانی می پرسیدند: "چرا جواب نمی دهید" می خواستم بگویم "سرمان شلوغ است و سرگرم مردنمان هستیم"... در بهتی مالیخولیایی فرو رفته بودم. به هر طرف نگاه میکردم نه بوی مرگ میداد و نه بوی زندگی... سرم بزرگتر از تنم شده بود دیگر توان کشیدن آن را نداشتم. کاسهی سرمخالی شده بود و صداها مثل سنگریزههایی بودند که در ظرفی خالی این طرف و آن طرف میشدند... همه همدیگر را میشناختند و به هم نشان میدادند و سلام و خوش آمد میگفتند. و...