کتاب مرد سوت زن نوشته عزیز نسین با ترجمه پدرام رمضانی, پئریکا گلیاری, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل، رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
مهمت نصرت معروف به عزیز نسین، نویسنده، طنز پرداز و مترجم اهل ترکیه (زاده ۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ و در گذشته ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) است. او در آثارش به نقد نابرابری های اقتصادی، سیستم اداری کشور و بسیاری از ویژگی های جامعه می پردازد. مجموعه داستان مرد سوت زن نیز دربردارنده مضامین اجتماعی و اخلاقی است که به زبانی ساده و البته طنز آمیز جامعه را نقد می کند. این مجموعه با چهارده داستان کوتاه، موضوعاتی همچون بوروکراسی رایج در ادارات تا رفتار فرصت طلبانه مردم نسبت به یکدیگر را دستمایه طنز خود قرار میدهد. در بخشی از کتاب می خوانیم: «خدا خودش می داند که من جز سوت زدن هیچ گناه دیگری نداشتم. بعد از آن، فهمیدم درست است که سوت زدن در کشور ما کارها را راه می اندازد، ولی باید بلد باشی که چطور سوت بزنی.»
پدرم درآمد. شانس با من یار نبود. نمیتوانستم کار پیدا کنم. کسی به من کار نمیداد. وقتی آدم در تنگنا قرار میگیرد، حتی به چیزهای نشدنی و ناممکن هم فکر میکند.
از ماچکا تا دولماباهچه، همینطور به چیزهای ناممکن فکر میکردم و میرفتم. به استادیوم رسیدم. از شلوغی، قیامتی برپا بود. امکان نداشت بشود از خیابان رد شد. معلوم نبود اینها چطور میخواستند وارد استادیوم شوند. در ازدحامِ جمعیت، آدمها از این طرف به آن طرف کشیده میشدند. موجی از جمعیت میآمد و پنجاه متر به عقب میرفتم. از جلو هول میدادند، بیست قدم عقب میافتادم. از پشت هول میدادند، سی قدم جلو میافتادم. از چهار سمت در فشار بودم و مثل فرفره دورِ خودم میچرخیدم. جایی گیر افتادم که دیگر جُمخوردن از آنجا ممکن نبود. فکر نکنید که خودم را تسلیم موج جمعیت کرده بودم. خیلی تلاش میکردم، اما فایده نداشت. نزدیک به یک ساعت تقلا کردم، ولی نتواستم از آن ازدحام جمعیت خودم را بیرون بکشم......
کتاب مرد سوت زن نوشته عزیز نسین با ترجمه پدرام رمضانی, پئریکا گلیاری, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل، رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
مهمت نصرت معروف به عزیز نسین، نویسنده، طنز پرداز و مترجم اهل ترکیه (زاده ۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ و در گذشته ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) است. او در آثارش به نقد نابرابری های اقتصادی، سیستم اداری کشور و بسیاری از ویژگی های جامعه می پردازد. مجموعه داستان مرد سوت زن نیز دربردارنده مضامین اجتماعی و اخلاقی است که به زبانی ساده و البته طنز آمیز جامعه را نقد می کند. این مجموعه با چهارده داستان کوتاه، موضوعاتی همچون بوروکراسی رایج در ادارات تا رفتار فرصت طلبانه مردم نسبت به یکدیگر را دستمایه طنز خود قرار میدهد. در بخشی از کتاب می خوانیم: «خدا خودش می داند که من جز سوت زدن هیچ گناه دیگری نداشتم. بعد از آن، فهمیدم درست است که سوت زدن در کشور ما کارها را راه می اندازد، ولی باید بلد باشی که چطور سوت بزنی.»
پدرم درآمد. شانس با من یار نبود. نمیتوانستم کار پیدا کنم. کسی به من کار نمیداد. وقتی آدم در تنگنا قرار میگیرد، حتی به چیزهای نشدنی و ناممکن هم فکر میکند.
از ماچکا تا دولماباهچه، همینطور به چیزهای ناممکن فکر میکردم و میرفتم. به استادیوم رسیدم. از شلوغی، قیامتی برپا بود. امکان نداشت بشود از خیابان رد شد. معلوم نبود اینها چطور میخواستند وارد استادیوم شوند. در ازدحامِ جمعیت، آدمها از این طرف به آن طرف کشیده میشدند. موجی از جمعیت میآمد و پنجاه متر به عقب میرفتم. از جلو هول میدادند، بیست قدم عقب میافتادم. از پشت هول میدادند، سی قدم جلو میافتادم. از چهار سمت در فشار بودم و مثل فرفره دورِ خودم میچرخیدم. جایی گیر افتادم که دیگر جُمخوردن از آنجا ممکن نبود. فکر نکنید که خودم را تسلیم موج جمعیت کرده بودم. خیلی تلاش میکردم، اما فایده نداشت. نزدیک به یک ساعت تقلا کردم، ولی نتواستم از آن ازدحام جمعیت خودم را بیرون بکشم......